- ب ب +

ادبیات، داستایفسکی و بازگشت به معنویّت

 دغدغه‌های اجتماعی و تضادها و تناقضات تا کشمکش مسائل درونی و دردهای روحی و روانی در آثار یک نویسنده و رمان‌هایش در نوسان و جولان است و در واقع و بر اساس روانشناختی ادبیات، شخصیت‌های داستانِ نویسنده، خودِ او هستند و این اهمّ در مورد داستایفسکی نمود و حقیقت کامل دارد.
 
در حقیقت داستایفسکی خودِ واقعی و دغدغه‌هایش را در آثارش به نمایش می‌گذارد و همین سبب زیبایی و اوج هنر و احساسات در داستان‌هایش شده و شاید به همین دلیل در این سال‌ها و در کشمکش سنّت و مدرنیته در ایران ما نیز با داستایفسکی همراه و همدرد می‌شویم و اگر اغلب روشنفکران روسیه تسلیم لاادری‌گرایی و بی‌خدایی مدرنیته شدند و مذهب را کنار گذاشتند، ولی داستایفسکی راهی را هموار نمود که فارغ از تعصّب و تسلیم کورکورانه، بلکه با تجربه و رنج، وجود خداوند و لزوم مذهب را در اوج سقوط و انحراف حس کنیم و ایمان در قلبمان زنده شود.
 
گویا داستایفسکی دشواری‌های راه عبور از شیطان و مبارزه با نفس و صعب‌العبوریِ عقل سرخ سهروردی تا بهانه‌ها و مشکلات مرغان سیمرغ عطار را در قالب مکتب ادبی معاصر و زبان جدیدی به تصویر می‌کشد، با این تفاوت که سالک که یک انسان عادی است گویی فراتر از شیخ صنعان با سقوط و انحراف و گمراهی شدیدی حتی تا اوج قتل و جنایت پیش می‌رود ولی باز هم امید به لطف و رحمت خداوند و عشق به زندگی راهنمای بازگشت دوباره به زندگی معنوی می‌گردد.
 
چندان اتفاقی نیست که در آن غوغای بی‌اعتقادی و کفرآمیزی، که حتی مسیح نیز بازیچۀ دست کلیسا و سیاست شده، داستایفسکی فریاد می‌زند من ایمان دارم که  مسیح دوباره به روسیه باز می‌گردد!! 
 
 اگر در این آشفته بازار که مرز کفر و ایمان به هم ریخته و فتنه‌های آخرالزّمان دامان ما را گرفته است و جامعه و بزرگان به فساد و تباهی کشیده شدند و حتی در بازی تضادهای زندگی گرفتار اهریمنان و نیروهای منفی شده‌ایم،  باز هم  اعتقاد و ایمان به موعودگرایی ادیان  تنها راه نجات و امید ما خواهد بود.
 
 
دکتر سید محمد دیباجی