چگونگی شکلگیری رشته نویسندگی خلاق
۱. در سال ۱۹۶۷ تام بریدن جاسوس سابق سیا اعتراف کرد که این سازمان جهت پیشبرد اهداف خود از فعالیتها و افراد مختلفی حمایت میکرده است. مناقشهبرانگیزترین این موارد، به حوزه ادبیات و هنر بازمیگشت.
۲. بِرِیدِن در اعترافاتش نوشت: «در دهه ۱۹۵۰ در بیشتر مناطق اروپا [سوسیالیستها] تنها کسانی بودند که حاضر به پرداخت بهای نبرد با کمونیسم بودند». فارغ از صحت یا نادرستی این ادعا، این نگاه همچنان رواج دارد. چنانکه هنوز هم جنگ فرهنگی علیه کمونیسم توصیه میشود.
۳. اما جنگ فرهنگی چه پیامدهایی دارد؟ جوئل ویتنی در کتاب خود خبرچینها ضمن بررسی رابطه سازمان سیا (که در سرنگونی دولتهای مردمی خارجی ید طولایی دارد) با چند دوجین از نویسندگان و مجلات معروف نیمه قرن ۲۰ (خصوصا مجله پاریس ریویو)، به این پرسش پاسخ داده است.
۴. ویتنی در مصاحبهای راهبردهای تحدیدی (containment strategies) سیا را «واژگونسازی نفوذ» نام نهاد و گفت: «این استفاده ابزاری از نویسندگی است. [...] تحمیل قواعد فرهنگی و رسانهای، زاده احساس ترس است». سیا نهتنها جهان چاپ آثار ادبی، بلکه نهاد آموزش نویسندگی را هدف گرفت.
۵. این رویکرد با راهاندازی کارگاههای نویسندگی در دانشگاه آیووا در آمریکا آغاز شد. به گفته اریک بنت این اتفاق از دهه ۱۹۳۰ در دانشگاه آیووا پا گرفت و با قدرت از طریق رشته نویسندگی خلاق (Creative Writing) در سیستم آموزشی MFA در ایالات متحده ادامه یافت.
۶. بنت توضیح میدهد که «بیش از نیمی از برنامههای موج دوم [کارگاههای نویسندگی] که حدود ۵۰ مورد آن تا سال ۱۹۷۰ برگزار شد، توسط دانشآموختگان دانشگاه آیووا شکل گرفت». این برنامهها «از طریق سرمایهگذاری بر ترسها و امیدهای جنگ سرد، حس اقتدار ملی را [در آمریکاییها] بیدار کرد».
۷.این برنامه توسط مارک اِنگِل و با بودجه سیا، بنیاد راکفلر، و شرکتهای برجسته فراملیتی مدیریت میشد. دانشجوی سابق آیووا و نویسنده معروف کرت ونهگات اِنگِل را چنین توصیف کرد: «یک دلقک دهاتی، بابابزرگ مکار، و بازاریاب عالی».
۸. تحت مدیریت اِنگِل نویسندگانی چون ریموند کارور، فلانری اوکانر، رابرت لاول، و جان بریمن به برنامه راه یافتند. غلبه برنامه به قدری بود که منجر به حذف بسیاری از شیوههای نوشتن و محدود شدن ادبیات آمریکا به چند سبک مشخص شد. نویسندگان بسیاری پشت خط ماندند و ادبیات تحت سلطه سیا درآمد.
۹. در آمریکای لاتین که آمریکا آن را همواره «حیاط خلوت» خود خوانده، جنگ سرد فرهنگی با حمایت از ژانر رئالیسم جادویی پیش رفت. این امر جهت جلوگیری از رشد ادبیات ضدامپریالیستی و به حاشیه راندن آن صورت گرفت. اشاعه آثاری چون نوشتههای بازاری و اروتیک گابریل گارسیا مارکز تصادفی نبود.
۱۰. ردپای سیا را میتوان در گلچینهای «بهترین داستانهای کوتاه سال» آمریکا و بخش داستان نشریاتی نظیر نیویورکر مشاهده کرد. پیتر ماتیسن از بنیانگذاران پاریس ریویو خود از عوامل سیا بود. تنها نویسندگان معدودی نظیر جیمز بالدوین تن به همکاری مستقیم یا غیرمستقیم با این سازمان ندادند.
۱۱. درباره ارتباط میان سازمان سیا و گسترش رشته نویسندگی خلاق در ۴۰ سال اخیر در دانشگاههای آمریکا، پژوهشهای متعددی صورت گرفته. به طور خلاصه، برنامههای نویسندگی در دوران پس از جج۲ به تحمیل شیوههای خاصی انجامید که ابتدا با اِنگِل آغاز شده بود.
۱۲ .برخی از قواعد «ادبیات خوب» عبارتند از: تاکید بر احساسات، نه نظریات؛ تجربیات، نه تعصبات؛ خاطرات، نه اندیشهها... تاریخ ادبیات بارها اینها را نقض کرده، ولی اگر اثری فاقد این اصول بود، مورد نشر و حمایت قرار نمیگرفت.
با چنین قواعدی چگونه قرار بود ادبیات، علیه امپریالیسم بایستد؟
۱۳. به عنوان کسی که در رشته تئاتر با گرایش نمایشنامهنویسی تحصیل کردهام، اضافه میکنم که این قواعد امروزه در کلاسهای درس تدریس میشود؛ البته بیآنکه کسی آنها را واکاوی کند و از ریشههای آن بپرسد. بر همین مبنا کوچکترین دیالوگ یا توصیف انتقادی ممکن است برچسب «صدور مانیفست» بخورد.
۱۴ .سیستم MFA آمریکایی کارگاههای نویسندگی دانشگاه آیووا را به عنوان «مزرعه محتوا» در نظر میگیرد؛ سیستمی که در وهله اول جهت «اشاعه پروپاگاندای ضدکمونیستی از طریق ادبیات روشنفکرانه» بهکار گرفته شده بود.
۱۵.بادوامترین مدیر کارگاهها فرنک کانری خلاقیت ادبی را به مانند هرمی میدانست که پایه آن قواعد نحو و دستورزبان بود؛ به عبارت دیگر، «معنا، مفهوم، شفافیت». مراحل بالایی هرم تبدیل به عناصری انتزاعی شدند. «شخصیت و هر چیز ورای استعاره، تجملاتی بود و در رأس هرم نمادگرایی قرار داشت».
۱۶.امروزه تاثیر کارگاههای نویسندگی آیووا و رشته نویسندگی خلاق در سیستم MFA را میتوان در ادبیات معاصر غرب نیز جستجو کرد. گسترش زندگینامهنویسی، محبوبیت آثار علمی-تخیلی (SiFi)، سیاستگریزی در ضمن سیاستزدگی هویتمحور، و... از آن جملهاند.
هومن زندیزاده