- ب ب +

آخرین درس؛ در ستایش نگارش دقیق واژه‌ها

 در کتاب فارسی دوره راهنمایی، داستانی داشتیم به نام «آخرین درس» نوشته آلفونس دوده. خلاصه داستان این بود که راوی قصه که دانش‌آموز سر به هوایی است و علاقه چندانی به آموختن دستور زبان فرانسه ندارد، با تاخیر وارد کلاس می‌شود. او در منطقه آلزاس فرانسه زندگی می‌کند که در آن زمان تحت اشغال آلمانی‌ها بود. برخلاف انتظارش، معلم زبان خیلی ملایم رفتار می‌کند و باز برخلاف انتظارش همه کلاس ساکت است و خبری از شیطنت کودکانه نیست. این دفعه کاملا برخلاف انتظارش، می‌بیند که در انتهای کلاس بزرگان محل از جمله کدخدا هم گوش تا گوش نشسته‌اند و کسی دم نمی‌زند. فضای کلاس سنگین است و معلم می‌گوید که از برلین دستور رسیده است که زین پس تدریس زبان فرانسه در منطقه آلزاس ممنوع است و این آخرین درس به این زبان خواهد بود. ناگهان راوی منقلب می‌شود و متوجه اهمیت این زبان و نقش آن در شخصیت و هویتش می‌شود.
 
انگار ما هم نیازمند آخرین درس هستیم تا اهمیت زبان را برای هویت‌مان دریابیم. بارها واژه «مچکرم» را در فضای عامیانه یا مجازی شنیده و دیده بودم. اما وقتی که ایمیل یک دانشجوی کارشناسی ارشد به دست می‌رسد که در پایان آن نوشته است «مچکرم، ممنون» شگفت‌زده می‌شوم که تا چه حد نسبت به زبان‌مان بی‌توجه شده‌ایم و چگونه این شلختگی زبانی به همه جا حتی مکاتبات رسمی ما راه یافته است. تا جایی که می‌دانیم امروزه تمام قشرهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور از اهمیت «وطن» و «ایران عزیز» و گذشته آن دم می‌زنند. حاکمان و ضد حاکمان به یکسان بر ضرورت حفظ «مام میهن» تاکید می‌کنند. مسوولان اجرایی و برنامه‌ریزان مدعی هستند که در پی اعتلای این «مرز و بوم» هستند. مخالفان سرسخت‌شان نیز قاطعانه همین ادعا را دارند. با این همه، مشخص نمی‌کنند که این «ایران عزیز» یا «وطن» شامل چیست. در نتیجه کمابیش از یک عنصر اساسی آن غفلت می‌کنند و آن را نادیده می‌گیرند و آن هم عنصر «زبانی» است. هویت ایران و جامعه ایرانی با زبان گره خورده و بخش ناگسستی آن زبان فاخر و پیراسته آن است. از این منظر زبان و نگارش دقیق واژه‌های آن بخشی از توجه به هویت خویش است. در نتیجه، هر گونه بی‌توجهی به آن به تضعیف فرهنگ ایرانی می‌انجامد.
 
زبان‌آموزی تنها شامل املای درست کلمات نمی‌شود، اما کمترین حد آن همین است که کلمات را درست بنویسیم. وقتی واژه‌هایی مانند «راجب» (به معنای راجع به)، «تفلک» (به معنای طفلک) و «حتک حرمت» (به جای هتک حرمت) و ده‌ها واژه دیگر از این دست مواجه می‌شوم، متحیر می‌شوم که چرا اینقدر نسبت به واژه‌هایی که به کار می‌بریم، بی‌اعتنا هستیم. برخی شرکت‌های بزرگ با دیدن اولین غلط تایپی مختصر یا به تعبیر خودشان تایپو (typo)، درخواست کار متقاضیان را روانه سطل آشغال می‌کنند و می‌گویند کسی که دقت زبانی کافی ندارد، مناسب همکاری نیست. حال بد نیست که نگاهی به غلط‌های «فاحش» در برخی نوشته‌ها کنیم.
 
قبلا خیلی ایراد نگارشی می‌گرفتم و گاه در برگه‌های امتحانی دانشجویان دکتری، شاهد خطاهای املایی کلمات ساده بودم. اما اخیرا سعی کرده‌ام کرخت‌تر شوم. با این همه، فکر کنم این آش زیادی شور شده و لازم است که همه ما گاه به گاه هنگام نگارش واژه‌ای که املای درست آن را نمی‌دانیم یا تردید داریم، سری به واژه‌نامه‌ها بزنیم و تا مطمئن نشده‌ایم، آن را به کار نبریم.
 
سید حسن اسلامی اردکانی