آیا روایاتی که ولایت فقیه از آنها برداشت میشود، وحدت و یکیبودن ولی فقیه را نیز میرساند؟
پرسش
در حدیث مقبولهی عمر بن حنظله، کلمهی «روات» به صورت جمع آمده، چگونه این مطلب با وحدت ولی فقیه سازگار است؟
پاسخ اجمالی
از روایات و نیز دیگر مستندات کلامی "ولایت فقیه"، وحدت یا تعدد ولی فقیه برداشت نمیشود، بلکه در صورت حفظ نظم و جلوگیری از هرج و مرج، ممکن است که چند فقیه به صورت جداگانه و یا شورایی اعمال ولایت کنند و امکان نوع شورایی آن در قانون اساسی اولیهی جمهوری اسلامی (مصوب ۱۳۵۸) نیز وجود داشت، اما به دلیل جلوگیری از پارهای مشکلات، در بازنگری قانون اساسی (سال ۱۳۶۸) تصمیم به وحدت رهبری گرفته شده و ملت ایران نیز با رأی مثبت خود، آن را تأیید کرد. در نتیجه، این وحدت به روایات نسبت داده نشده تا بخواهیم خلاف آن را ثابت کنیم، بلکه گزینهای است که ملت به آن رأی داده و مخالف نظر شارع نیز نبوده است.
پاسخ تفصیلی
نخست باید به این نکته توجه داشت که در مقبولهی عمر بن حنظله، عبارت "روات" به کار نرفته، بلکه از عبارت دیگری استفاده شده که مترادف با آن است؛ زیرا در این روایت میخوانیم: "یَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِیثَنَا...".[۱] البته در توقیع منسوب به امام زمان(عج)، از عبارت "روات حدیثنا" استفاده شده است.[۲]
به هر حال، روایاتی که به افراد با ایمان توصیه میکنند هنگام اختلافات و برای شناخت حق و حقیقت به دانشمندان دینی مراجعه کنید، تنها چارچوبی ارائه میکنند که نباید از آن سرپیچی کرد و حتی اگر چنین روایاتی نیز وجود نداشتند، عقل انسان به تنهایی، میدانست که برای شناخت دین، باید به متخصصان دینی مراجعه کرد.
اما در پاسخ به این که آیا این روایات که در آنها از عبارات جمع و یا مترادف آن استفاده شده، نشانگر آن است که حاکم و ولی فقیه، باید یک نفر باشد و یا مجموعهی دینشناسان چنین ولایتی دارند؟ باید گفت که از چنین متونی، به صورت مستقیم، نه میتوان وحدت ولی فقیه را به دست آورد و نه تعدد آن را، بلکه همان طور که اشاره شد، این متون، تنها برای شناخت معیارهای لازم است، نه تعیین مصادیق. در موردی مشابه، قرآن کریم بیان میفرماید: "فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون"؛[۳] یعنی اگر دانش ندارید، از دانشمندان بپرسید.
آیا شما میتوانید مشخص کنید که بر اساس این آیه، تنها یک دانشمند باید مورد پرسش قرار گیرد و یا مجموعهای از دانشمندان؟! بدیهی است که نمیتوان پاسخی به این سؤال داد؛ زیرا این آیه در صدد بیان تعداد افراد مورد پرسش نیست. در نتیجه، لزوم وحدت و یا تعدد ولی فقیه نیز از این روایات استفاده نمیشود، بلکه مبتنی بر استدلالات نظری دیگری است. در این راستا، به موارد زیر توجه فرمایید:
۱. بر اساس توصیهی پیشوایان معصوم، در صورت دسترسی نداشتن به امامان، باید از آشنایان به دانش آنان بهره جسته و در اختلافات به آنها مراجعه کرد.
۲. اسلام، مخالف هرج و مرج و بینظمی در جامعه بوده و وجود حاکمیت را لازم میداند و در ضمن، حکومتی را شایسته میداند که در رأس آن، افراد آشنای به دین و عامل به آن باشند.
۳. با در نظر گرفتن اصول حاکم بر مدیریت جامعه و با بررسی تمام سیستمهای حکومتی موجود، به این نتیجه خواهیم رسید؛ قرار دادن حاکمیت در اختیار مجموعهای باز که ورودیها و خروجیهای آن همواره در حال افزایش و کاهش میباشد، در نهایت به همان بینظمی و هرج و مرجی خواهد انجامید که اسلام با آن موافق نیست.
۴. در همین راستا، چون ممکن است که در جامعه، افراد فراوانی از دانشمندان دینی وجود داشته و با گذشت زمان بر تعداد آنان افزوده شود، حتی اگر معتقد باشیم که تمام آنان از ولایت برخوردارند، اما باید دانست که در صورتی که تمامشان، تصمیم به اعمال ولایت خود، به ویژه در امور اختلافی، بگیرند، نتیجهای جز هرج و مرج و از هم پاشیده شدن حاکمیت نخواهد داشت.
۵. به همین دلیل، لازم است از میان افراد بسیاری که بالقوه، توانایی سرپرستی جامعهی اسلامی را دارند، یک نفر و یا جمع محدودی، برگزیده شده و به عنوان ولی فقیه معرفی شوند. در هر دو فرض، برخی فقیهانی که برگزیده نشدند، نمیتوانند ولایت خویش را اعمال کنند.
۶. اما این که آیا تنها یک نفر باید به عنوان ولی فقیه انجام وظیفه نموده و یا شورایی از فقها باید عهدهدار این مسئولیت باشند، نمیتوان گفت که یکی از این دو شیوه، صراحتاً از سوی پیشوایان معصوم اعلام شده باشد، بلکه به نظر میرسد این جامعهی دینی است که باید با توجه به مصالح خود، یکی از این دو گزینه را انتخاب نماید.
۷. بر اساس اصل ۱۰۷ قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸، ممکن بود که تنها یک ولی فقیه داشته باشیم و یا سه و یا پنج نفر به صورت شورایی ولایت را بر عهده گیرند، اما در بازنگری سال ۱۳۶۸، امکان شورای رهبری لغو شد و باید دانست که منتفیشدن شورای رهبری به دلیل غیرشرعی بودن آن نبوده، بلکه با بررسی مزایا و معایب چنین شیوهای، تصمیم گرفته شد که رهبری به صورت انفرادی باشد و این تصمیم به رأی عمومی ملت ایران گذاشته شده و مورد تصویب قرار گرفت.
در نتیجه وحدت ولی فقیه به عنوان گزینهای انحصاری از طرف شارع اعلام نشده تا بخواهیم آن را از روایات، استنباط کنیم، بلکه ملت ایران، این شیوه را از میان دو راه ممکن برگزید.
در هر حال، پاسخ حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته) [نیز] در خصوص سؤال مذکور به این شرح است:
۱. تعبیر «رواة احادیثنا» در توقیع شریف وارد شده است و در مقبولهی عمر بن حنظله تعبیر «من روی حدیثنا» آمده است.
۲. کلمهی رواة جمع راوی است که طبق قواعد اصول فقه دلالت بر عموم استغراقی دارد؛ یعنی تک تک روات که در اینجا فقهای جامعالشرایط مورد نظر است، بالفعل دارای ولایت هستند. بنابر این بحث وحدت ولی فقیه در مقام اعمال ولایت در جامعه مطرح میشود که به نظر صحیح، یکی از صورتهای ممکن و مشروع برای ریاست جامعه، رهبری و ولایت فرد است در مقابل صورت مشروع دیگر که رهبری و ولایت شورایی است.
پینوشت:
[۱]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۶۷، ح ۱۰، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۶۵ ش.
[۲]. شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۴، دار الکتب الاسلامیة، قم، ۱۳۹۵ ق.
[۳]. نحل، ۴۳؛ انبیاء، ۷.
منبع: سایت اسلامکوئست