- ب ب +

واکاوی اسطورۀ کیومرث

اسطورۀ کیومرث یکی از اسطوره‌‌های مهم فرهنگ ایرانی است. این اسطوره ازنظر پژوهشی ظرفیت بسیاری دارد و آن را از جنبه‌های مختلف می‌توان بررسی کرد؛ از‌این‌رو به پژوهش‌‌های روش‌‌مند و منسجم بر مبنای نظریه و نقد ادبی نیازمند است.
کیومرث در شاهنامه
 
کیومرث نخستین پادشاه بود. در فصل بهار و در اعتدال بهاری بر جهان کدخدا شد. جایگاه او در کوه بود. خورش و پرورش را کیومرث برای مردمان آورد. سی سال پادشاهی کرد. فرّ شاهنشهی داشت. دد و دام و جانور به نزدیک او می‌‌آرمیدند. آیین و کیش را از جایگاه کیومرث برگرفتند. کیومرث، پسر خوب‌‌رویی به نام سیامک داشت. اهریمن نقشه‌‌های پلیدی دربارة کیومرث در سر داشت. پسر اهریمن با سپاهی بزرگ برای گرفتن تخت و دیهیم کیومرث پیش تاخت. سروش، کیومرث را از حملۀ پسر اهریمن آگاه کرد. سیامک به مقابلۀ او رفت. پسر اهریمن، پسر کیومرث را کشت. پس از یک سال، سروش برای کیومرث پیغام می‌‌آورد که انتقام خون سیامک را بگیرد. هوشنگ، پسر سیامک، انتقام خون پدر را گرفت (کزازی، 1393، ج1: 29-32).
 
کیومرث در اوستا
 
در یشت‌‌ها، کیومرث «نخستین کسی [است] که به گفتار و آموزش اهورامزدا گوش فراداد و از او خانوادة سرزمین‌های ایرانی و نژاد ایرانیان پدید آمد» (دوستخواه، 1394: 423).
 
کیومرث در متون پهلوی
 
دینکرد
 
اورمزد به زردشت می‌‌گوید: «[خوابی] که دیوان آفریده بودند، بر گیومرثِ من برای آزردن او، آمد؛ به مدتی که خواندن «یثنا اَهُو وَیَریو» برای انسان لازم است» (همان: 17). همچنین در این کتاب بر آفرینش کیومرث اشاره می‌شود که نتیجة پیوند اهورامزدا و دخترش، سپندارمَذ(زمین) است.
 
گزیده‌‌های زاد اسپرم
 
در این کتاب، اهورامزدا خواب را بر کیومرث چیره می‌‌کند: «پیش از رسیدن [تباهی‌رسان اهرمن] به گیومرث که قامتش تقریباً یک‌سوم قامت زردشت بود و چون خورشید روشن بود، اورمزد «خواب» را به صورت مرد پانزده سالة درخشان بلندی آفرید» (همان: 30).
 
بندهش
 
در بندهش، آفریده‌های گیتی با اهریمن نبرد می‌‌کنند؛ اما اهریمن یک‌‌یک آنها را به‌جز کیومرث شکست می‌‌دهد (دادگی، 1390: 53). کیومرث ششمین نبرد با اهریمن را بر عهده دارد. اهریمن «اَستویهاد را با یک‌هزار دیو مرگ‌‌کردار، بر کیومرث فراز هشت» (همان)؛ اما موفق به نابودی او نشد؛ زیرا «به آغاز آفرینش، هنگامی‌که اهریمن به پتیارگی آمد، زمان زندگی و خدایگانی کیومرث، به سی سال بریده شد. چنانکه پس از آمدن پتیاره، سی سال زیست» (همان).
 
کیومرث هنگام مرگ، «بر دست چپ افتاد [...] از‌آنجا‌که تن کیومرث از فلز ساخته شده بود، از تن کیومرث هفت گونه فلز به پیدایی آمد» (همان: 66). از تخمۀ او نیز یک جفت ریواس به وجود آمد که از گیاه به انسان تغییر یافتند: «چون کیومرث به هنگام درگذشت تخمه بداد، آن تخمه‌‌ها به روشنی خورشید پالوده شد و دو‌بهره از آن را نریوسنگ نگاه داشت و بهری را سپندارمَذ پذیرفت. چهل سال (آن تخمه) در زمین بود. با به سر رسیدن چهل سال، ریباس تنی یک ستون، پانزده برگ، [به نام] مهلی و مهلیانه (از) زمین رستند. [...] با به سر رسیدن پنجاه سال، به فرزند‌خواهی فرازاندیشیدند. [...] پس ایشان به هم کامه بردند. [...] از ایشان به نه ماه، جفتی زن و مرد زاد. از شیرینی فرزند، یکی را مادر جوید، یکی را پدر» (همان: 81 و 82).
 
مینوی خرد
 
«از گیومرث این سودها بود: نخست کشتن ارزور و سپردن تن خویش به اهرمن از روی مصلحت؛ و سود دوم این بود که مردم و همة فرَوَهر فرشگرد کنندگان، نران و مادگان، از تن او آفریده شدند؛ و سوم اینکه فلز نیز از تن او آفریده و خلق شد» (تفضلی، 1391: 44 و 45).
 
درمجموع «کیومرث در باورشناسی ایرانی، نخستین مرد (= انسان) است. او هم‌دوش با نخستین دام، اِوَک دات، «گاو یکتاآفرید»، آفریده شد: کیومرث در کرانة چپ از رود سپند و نیکوی «دائیتی»، در ایرانویچ، آفریده شد و گاو یکتاآفرید در کرانة راست. گاو پنجمین آفریدة اورمزد بود و کیومرث ششمین» (کزازی، 1393، تعلیقات، ج1: 278). نیز «می‌‌توان بر آن بود که در کیومرث که معنی نام آن زندۀ میراست، گوهر و بنیاد آدمی نهادینه شده است و در مشی و مشیانه [که از تخمۀ وی‌‌اند]، این گوهر به نمود و به کردار آمده است و دوگانگی نهفته در کیومرث آشکار گردیده است. کیومرث را بر این پایه، از چهره‌‌ها و نمادهایی می‌‌توان دانست که در اسطوره‌‌شناسی، نرماده (=ANDROGYNE) خوانده می‌‌شوند» (همان، 1384: 100).
 
کیومرث در متون اسلامی
 
تاریخ طبری
 
«گیومرث همان آدم است». «او پدر ایرانیان است» که «بر کوه دماوند از کوه‌های طبرستان در سرزمین مشرق مستقر بود» و «در پایان عمر جبّار شد و خود را آدم نامید و گفت که «هرکه مرا جز آدم بنامد، گردن می‌‌زنم»» (کریستین سن، 1393: 87).
 
تاریخ بلعمی
 
در این کتاب افزون‌بر آنچه در تاریخ طبری آمده، به این نکته نیز اشاره شده است که کیومرث جهان را آبادان کرد (همان: 88).
 
مروج الذهب
 
«پس [مردم] به نزد گیومرث، پسر لاود، رفتند و او را از نیاز خویش به داشتن شاه و سرپرستی که بتواند عدالت را در میان آنان برقرار کند آگاه ساختند و گفتند [:] [...] کار ما را به دست گیر و سرور ما باش و ما از تو فرمان می‌‌بریم و از تو اطاعت می‌‌کنیم و دستورهای تو را گردن می‌‌نهیم» (همان: 90).
 
آثارالباقیه
 
«خدا در کار اهرمن دچار تردید [تحیّر] شد و بر پیشانی او عرق نشست و آن عرق را پاک کرد و به کناری انداخت و گیومرث از این عرق پیشانی ایجاد شد و خدا او را به سوی اهرمن فرستاد. گیومرث اهرمن را مقهور کرد و بر او سوار شد و به گرد عالم گشت؛ تا آنکه اهرمن از گیومرث پرسید تو چه چیز را بیشتر دشمن می‌‌داری و از آن می‌‌ترسی. گیومرث گفت که اگر من به در دوزخ برسم بسیار می‌‌ترسم و چون اهرمن با او به آنجا رسید، چموشی کرد و حیله‌‌ای به کار برد تا گیومرث بر زمین افتاد. اهرمن او را بلند کرد و از او پرسید که از کدام سوی تو آغاز به خوردن کنم. گیومرث گفت از پای من شروع کن تا مدتی بتوانم به زیبایی جهان بنگرم؛ چه می‌‌دانست که اهرمن درست خلاف آنچه او گفته است، می‌‌کند» (همان: 95 و 96). همچنین بیرونی، روایت دیگری را از ابوعلی بلخی نقل می‌‌کند: «اهرمن را پسری به نام ارزور بود و این پسر به مقابلة گیومرث آمد و گیومرث او را کشت. بعد اهرمن از گیومرث به خدا شکایت کرد و خدا برای حفظ پیمانی که میان او و اهرمن بود، بر آن شد گیومرث را مجازات کند. پس خدا نخست پایان جهان و رستاخیز و جز آن را بدو نشان داد، به‌طوری‌که مشتاق مرگ شد؛ و بعد او را کشت» (همان).
 
همان‌‌گونه که دیده می‌شود روایت‌‌ها دربارۀ حوادث زندگی کیومرث، گوناگون است؛ برای مثال دربارة آفرینش کیومرث، دو روایت وجود دارد:
 
1) زاده‌شدن کیومرث از ازدواج اورمزد و دخترش سپندارمَذ؛
 
2) زاده‌شدن کیومرث از عرقی که نتیجة سرگشتگی اورمزد از کار اهریمن است.
 
مهرداد بهار دربارۀ آفرینش کیومرث معتقد است با‌توجه‌به اینکه اورمزد در بندهش، گاو را (نخستین حیوان) از دست راست خود آفرید، پس شاید کیومرث را از دست چپش آفریده باشد (بهار، 1389: 50).
 
کریستین سن در این زمینه که کیومرث چگونه مخلوقی بود، چنین می‌‌نویسد: «در متون بالنسبه متأخر، گیومرث عموماً به عنوان نخستین شاه جهان شناخته شده؛ اما متن‌های قدیم‌تر، او را نخستین انسان می‌‌دانند و بنابر سنتی باز هم قدیم‌تر، گیومرث نمونة اولیة انسان است که پیش از آفرینش جهان انسانی وجود داشته است» (کریستین سن، 1393: 11). در یشت‌‌ها و تاریخ طبری نیز کیومرث به‌ترتیب، پدر کشورهای آریایی و پدر ایرانیان معرفی شده است.
 
در ماجرای جدال کیومرث با اهریمن نیز دو روایت مختلف وجود دارد:
 
1) اهریمن، کیومرث را به خواب فرومی‌‌برد (خواب اهریمنی)؛
 
2) اهورامزدا، خواب را بر کیومرث چیره می‌‌کند (خواب اهورایی).
 
مرگ کیومرث نیز متفاوت روایت شده است:
 
1) اهورامزدا کیومرث را می‌‌کشد؛
 
2) اهریمن، کیومرث را می‌‌خورد؛
 
3) کیومرث با مرگ طبیعی می‌میرد.
 
شیرزاد طایفی، ابوالفضل محبّی - واکاوی اسطورۀ کیومرث در شاهنامه از دیدگاه ساختارگرایی اساطیری لوی استروس