- ب ب +

متفکرانی که «گفتمان» می‌شوند

تمام اعمال ما ریشه در افکار ما دارد، به این اعتبار تمام وضعی که در آن بسر می‌بریم، نتیجه اندیشه ما است. گاهی فرافکنی کرده و ناملایمتی‌های احتمالی در اوضاع و احوال‌مان را به دین، مذهب، نظام حاکم و... نسبت می‌دهیم، غافل از اینکه آبشخور بسیاری از مسائل و گرفتاری‌های ما به عامل انسانی و کم‌رمق شدن عرصه فکری‌مان برمی‌گردد.
تمام اعمال ما ریشه در افکار ما دارد، به این اعتبار تمام وضعی که در آن بسر می‌بریم، نتیجه اندیشه ما است. گاهی فرافکنی کرده و ناملایمتی‌های احتمالی در اوضاع و احوال‌مان را به دین، مذهب، نظام حاکم و... نسبت می‌دهیم، غافل از اینکه آبشخور بسیاری از مسائل و گرفتاری‌های ما به عامل انسانی و کم‌رمق شدن عرصه فکری‌مان برمی‌گردد. این در حالی است که از حضور استادان بسیاری در حوزه و دانشگاه‌هایمان برخورداریم که از قضا از توانایی و استعداد فکری قابل توجهی برخوردارند، ولی آنقدر درگیر روزمرگی‌ها شده‌ایم که پرداختن به کار تفکر دیگر برایمان چندان موضوعیتی ندارد.
استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری از جمله استادانی بود که ورای این روزمرگی‌ها، پیوسته به کار تفکر اشتغال داشت و برخلاف اساتید برج عاج‌نشینی که غافل از مسائل جهان و زمانه‌شان، خود را به امور انتزاعی و مباحث کلی همچون وجود و ماهیت و... سرگرم می‌کنند، همواره دغدغه‌مند مسائل مردم و جامعه بود و می‌کوشید فکر را به عرصه عمل و اندیشه را به میدان آورد.  در این راستا، هم عوام را به خود جذب می‌کرد و هم روحانیت و دانشگاهیان از او انتظار زیادی داشتند.
۲برخی شخصیت‌ها به واسطه نوع تفکر و شیوه عمل‌شان به «گفتمان» بدل می‌شوند. شهید مطهری چنین شخصیتی بود. استاد مطهری به واسطه برخورداری از سه ویژگی اساسی از او به عنوان «متفکر» نام برده می‌شود؛ نخست،‌ اولویت دادن به تفکر و اشتغال بی‌وقفه به آن تا آنجا که به ایشان لقب «متفکر شهید» داده‌اند و دوم، دغدغه‌مند بودنش نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی روز که در آثار و افکارش نمود بارزی داشت. نگاه شهید مطهری در دین‌شناسی و فلسفه،‌ جنبه اجتماعی و سیاسی داشت و در پی این نگرش، توانست برداشت‌های کارآمدی از دین ارائه کند. واقعیت این است که اگر این نگاه و تلقی از دین‌شناسی در ما غایب باشد، بی‌تردید برداشت‌های ناقص و ضعیفی از دین صورت خواهد گرفت. در کنار التفات ویژه به مسائل دین‌شناسی، ایشان نظر دقیق و جدی هم به التقاط‌ها داشت و به خوبی تشخیص می‌داد که زیرساخت و آبشخور هر هیاهویی چیست و در این راستا، بیشتر وقت خود را صرف دفاع از شبهات و ارائه برداشت‌های کارآمد از اسلام و مبارزه با مکتب‌های التقاطی می‌کرد و مواجهه‌ای فعال با مکتب‌هایی داشت که اسلام را با کمونیسم، سرمایه‌داری یا لبیرالیسم ترکیب می‌کردند.
سومین ویژگی که استاد مطهری را در مقام متفکر می‌نشاند، شجاعت او بود. ایشان گاهی نظرات خود را با چنان شهامتی بیان می‌کرد که هر کسی شهامت بیان آن را نداشت، برای مثال،‌ آن روزها نقد از شریعتی، با آن شور و حالی که جوانان داشتند، کار هر کس نبود، ولی شهید مطهری برای نقد از شریعتی به میدان آمد. یا انتقاد از نحوه عزاداری و آسیب‌شناسی کردن از مناسک در زمانی که ایشان می‌زیست، شجاعت فکری بسیاری می‌طلبید، ولی شهید مطهری با شجاعت بر هر آسیبی که در جامعه می‌دید، انگشت می‌گذاشت. چنین شخصیتی، متفکر به معنای درست کلمه بود و متأسفانه در سنی به شهادت رسید که در اوج توانایی فکری و عملی بود. بنابراین،‌ اگر از میان ما نمی‌رفت، اقداماتی در پیش می‌گرفت که امروز می‌توانستیم از آن بهره‌مند شویم.
۳اکنون باید از خود بپرسیم در فقدان ایشان ما با چه زیان‌هایی مواجه شدیم؟ نخستین زیان در فقدان او، تعادل و تعامل فکری است. استاد مطهری متفکری معتدل بود؛ تندرو و کندرو نبود. می‌کوشید تا واقعیت را در نظر بگیرد و از افراط و تفریط پرهیز می‌کرد و پرهیز می‌داد. فضای فکری ما بشدت به چنین متفکران متعادلی نیاز دارد. دومین زیان ما، محروم شدن جامعه فکری از ایجاد یک حرکت فکری بود. شهید مطهری متفکری بود که می‌توانست در حوزه علمیه بویژه در قلمرو فقه و فلسفه حرکت ایجاد کند. شاید برای برخی این پرسش مطرح شود که چرا ایشان در آن زمان این حرکت فکری را به سرانجام نرساند؟ واقعیت این است که ایشان از آنجا که پیوسته درگیر مسائل میدانی بود و برای روشنگری و آگاهی‌بخشی به مردم در مقابل گرایش فکری که در آن زمان رواج یافته بود، در حال سخنرانی بود، فرصتی برای این مهم نیافت، ولی بی‌تردید، با توجه به دغدغه‌های فکری که از ایشان سراغ داشتیم، اگر این درگیری‌ها آرام می‌شد و آب‌ها از آسیاب می‌افتاد، حرکت‌های فکری ارزشمندی در فضای حوزه و دانشگاه توسط ایشان می‌توانست رقم بخورد. یکی دیگر از زیان‌هایی که در نتیجه فقدان ایشان، بر ما عارض شد، محروم شدن از تألیفات ارزشمند ایشان بود. بدون شک، به واسطه ظرفیت دانشی که در ایشان وجود داشت،‌ آثار بسیار ارزشمندی در فلسفه و دین‌شناسی می‌توانست از سوی ایشان تألیف شود.
واقعیت این است که آموزش و پرورش و آموزش عالی بویژه در حوزه پژوهش علوم‌انسانی هر دو به تحول نیاز دارند و مادامی که علوم‌انسانی پیشرفته‌ای نداشته باشیم در تمام حوزه‌ها اعم از مدیریت، اقتصاد و حتی در صنایع ضعیف خواهیم بود. مسائل و مشکلات امروز ما در این بخش ها بیش از آنکه معلول مواد اولیه یا کیفیت دستگاه‌ها و... باشد، معلول علوم‌انسانی ضعیف ما است و در این فضا، وجود متفکرانی همچون استاد شهید مرتضی مطهری می‌توانست راهگشا باشد و موتور پیشران تفکرورزی و اعتلای علوم انسانی شود.
 
دکتر یحیی یثزبی - روزنامه ایران