- ب ب +

خدمت مجلست، ار بخت بمن باز دهد

ای خداوند ، من ار شدت دلتنگی خویش
بر شمارم ، بعدد بیشتر آید ز رمال
 
مغز من خیره ، بدان گونه که در مغز خرد
طبع من تیره ، بدان گونه که در طبع ملال
 
من درین شهر یکی مرغم در بند قفس
مرغ اقبال مرا کنده زمانه پرو بال
 
خدمت مجلست ، ار بخت بمن باز دهد
دولتی یابم کان را نبود روی زوال
 
تا چو قلزم نتوان ساختن از یک قطره
تا چو ثهلان نتوان ساختن از یک مثقال
 
باد نام تو چو بخت تو فزون روز بروز
باد عزم تو چو فر تو فزون سال بسال
 
گشت پرداخته بر فرخی این شعر بدیع
آخر ماه صیام اول ماه شوال
 
فالهایی زده ام خوب و حکیمان گفتند :
کز قضای ازلی جزو مهین آمد فال
 
ای خداوند ، من ار شدت دلتنگی خویش
بر شمارم ، بعدد بیشتر آید ز رمال
 
مغز من خیره ، بدان گونه که در مغز خرد
طبع من تیره ، بدان گونه که در طبع ملال
 
من درین شهر یکی مرغم در بند قفس
مرغ اقبال مرا کنده زمانه پرو بال
 
خدمت مجلست ، ار بخت بمن باز دهد
دولتی یابم کان را نبود روی زوال
 
تا چو قلزم نتوان ساختن از یک قطره
تا چو ثهلان نتوان ساختن از یک مثقال
 
باد نام تو چو بخت تو فزون روز بروز
باد عزم تو چو فر تو فزون سال بسال
 
گشت پرداخته بر فرخی این شعر بدیع
آخر ماه صیام اول ماه شوال
 
فالهایی زده ام خوب و حکیمان گفتند :
کز قضای ازلی جزو مهین آمد فال
 
 
ازرقی هروی » قصاید