واژههای صعب
واژههای صعبالتلفظ و صعبالحصول و صعبالمدافعه و صعبالوصول (نک. فرهنگ بزرگ سخن) در یک قرن اخیر از عربی وارد فارسی شدهاست. واژههای صعبالتحمل و صعبالعبور نیز کمتر از دو قرن و واژۀ صعبالعلاج نیز کمتر از سه قرن در فارسی قدمت دارد. البته واژههای صعبالعبور و صعبالعلاج نیز در صد سال گذشته در فارسی رواج یافته و پیش از آن بسیار کمکاربرد بودهاست. ظاهراً صعبالتحمل را نیز فقط میرزا حبیب اصفهانی (نک. فرهنگ بزرگ سخن) بهکار بردهاست.
متأسفانه در برخی منابع گفته شده که در قرن گذشته یا پس از انقلاب مشروطه وامگیری از عربی متوقف شدهاست و با این سخن خواستهاند از زیر بارِ واژهسازی در برابر واژههای عربی شانه خالی کنند. حال آنکه این سخن بههیچروی درست نیست و ما در همین کانالِ «از ویرایش» نشان دادهایم که انبوهی از واژههای عربی در همین یک قرن اخیر یا پس از انقلاب مشروطه وارد فارسی شده و انبوهی دیگر نیز ساختۀ فارسیزبانان (یا ترکان) به روش واژهسازی عربی است.
از این میان، واژههای صعبالحصول و صعبالعبور و صعبالعلاج پرکاربردترند. نگارنده معادلهای فارسی زیر را در برابر این سه واژۀ گوشخراش پیشنهاد میکند:
صعبالحصول: دشواریاب، سختیاب
صعبالعبور: دشوارگذر، سختگذر
صعبالعلاج: دشواردرمان، سختدرمان
فرهاد قربانزاده