- ب ب +

ابزار روایت در داستان

 یک داستان را چگونه روایت می کنید؟ منظور اینجا ساختار داستان و طرح و پیرنگ داستان نیست.
 
وقتی به داستان گویی در ساده ترین شکل آن فکر می کنیم، اجداد خود در گذشته را تصور می کنیم که داستان هایی را در مورد زندگی و ماجراجویی های خود برای یکدیگر نقل می کرده اند.
 
ابزارهای روایت، نحوه داستان گویی شما را مشخص می کنند و به عنوان یک نویسنده، شیوه و زاویه دید داستان گویی شما موضوع مهمی است که حتما باید در نظر گرفته شود.
 
در این مطلب به ابزارهای روایت، تعریف آن ها و انواع آن ها در ادبیات، فیلم و نمایش نامه می پردازیم و اینکه چطور از این اطلاعات برای بیان یک داستان می توانیم استفاده کنیم.
 
تعریف ابزار روایت:
ابزارهای روایت روشی هستند که توسط آن ها داستان گفته می شود. این ابزارهای روایت کسی که داستان را روایت می کند و شیوه روایت را شامل می شوند. ابزارهای روایت به مثابه راهنماهایی هستند که از طریق آن ها به داستان گویی می پردازید. برای اینکه بهتر موضوع را متوجه شوید مثال هایی در ادامه آمده است.
 
لیست ابزارهای روایت
روایت برحسب ترتیب زمانی
در این نوع روایت وقایع از ترتیب زمانی خود پیروی می کنند. فِلَش بَک ها، خاطرات و رویاها ممکن است برای دادن اطلاعات بیشتر به خواننده و نشان دادن وقایع در زمان مناسب خود استفاده شوند، اما بهرحال روایت به شیوه ترتیبی خود باز می گردد.
 
این نوع روایت بسیار معمول است در حدی که می توان گفت حدود 99 درصد رمان ها از این نوع شیوه روایت پیروی می کنند.
 
روایت ترتیب زمانی معکوس
در این نوع روایت همانطور که از اسم آن پیداست وقایع عکس شیوه روایت ترتیب زمانی به خواننده ارائه می شوند. در واقع داستان از آخر شروع شده و به عقب برمی گردد. این نوع شیوه آنچنان معمول نیست. مثالی از این نوع شیوه روایت را در فیلم مومنتو (یادگاری) از کریستوفر نولان شاهد هستیم که یکی از مهمترین فیلم های قرن 21 ام محسوب می شود.
 
روایت در زمان واقعی
این در واقع نوعی از روایت ترتیب زمانی است که هر ساعت روایت متناسب با یک ساعت از وقایع داستان است. این نوع روایت مخصوص فیلم یا تئاتر است. مثال بارز این نوع روایت سریال 24 است.
 
شکستن دیوار چهارم
راوی یا شخصیت های خاصی می توانند خواننده یا بیننده را مستقیما مورد خطاب قرار دهند. اصل این نوع روایت از تئاتر سرچشمه گرفته است، دیوار چهارم به دیواری خیالی میان تماشاگران و بازیگران گفته می شود. شکستن دیوار چهارم در واقع مستقیما حرف زدن بازیگران با تماشاگران است.
 
با اینکه این نوع روایت از تئاتر شروع شده است اما در رمان ها، خاطرات و فیلم هم دیده می شود.
 
نمونه هایی از این شیوه روایت کتاب "چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم" از کرسیدا کول است که بعدها به فیلم نیز تبدیل شد.  اَنی هال از وودی اَلن، عروس شاهزاده از ویلیام گلدمن، آخرین تک گویی پاک در رویای نیمه شب تابستان شکسپیر، دون کیشوت از سروانتس و حتی قصه های کانتربوری از چاسر نیز از این نوع شیوه روایت کمک گرفته اند.
 
این نوع شیوه روایت به خواننده داستان شما حس صمیمیت و صداقت را منتقل می کند.
 
دفترچه خاطرات یا نامه
این نوع شیوه روایت به راوی اجازه می دهد که خواننده را مستقیما از طریق دفترچه خاطرات یا نامه مورد خطاب قرار دهد. این یکی از محبوب ترین ابزارهای روایت در ادبیات است و در داستان هایی چون دختر از دست رفته از جیلیان فلین و فرنکشتاین از مری شلی، مزایای گوشه گیر بودن از استفان چبوسکی بکار گرفته شده است.
 
نمونه دیگر آن ابزار روایت تاریخ شفاهی است، که بیان شفاهی داستان جای نامه یا دفترچه خاطرات را گرفته است. ویلیام فالکنر در کتاب اَبسولوم و خشم و هیاهو این نوع روایت را استفاده کرده است. جوزف کانرد نیز در کتاب قلب تاریکی با استفاده از همین شیوه روایت داستان دریانوردی را می گوید که از یک سفر به خانه باز می گردد و داستان ماجراجویی های خود را برای خدمه خود بازگو می کند.
 
مستند یا مستند هجوآمیز
این نوع شیوه از فرمت برنامه های تلویزیونی واقع نما سرچشمه گرفته شده است. این نوع شیوه روایت بر این فرض بنا شده است که تیمی از مستندسازان شخصیت ها را در زندگیشان دنبال می کنند. این نوع شیوه روایت به شخصیت ها این امکان را می دهد که بینندگان را مستقیما با نگاه کردن به لنز دوربین مورد خطاب قرار دهند.
 
داستانی در داستان یا داستان قاب
در این نوع ابزار روایت داستان دیگری در داستان وجود دارد که به گونه ای این دو داستان با هم در ارتباط هستند. این نوع شیوه روایت توسط بهترین نویسندگان در تاریخ بکار گرفته شده است. ویلیام شکسپیر به عنوان مثال بسیار علاقمند به این شیوه بود و در بسیاری از نمایشنامه های خود نیز از آن استفاده کرده است از جمله هَملت، رویای نیمه شب تابستان، رام کردن زن سرکش و ...
 
مارگارت اَتوود یک قدم فراتر گذاشته است و در کتاب آدمکش کور از داستانی در یک داستان در یک داستان دیگر استفاده کرده است.
 
جریان سیال ذهن
در این نوع شیوه، روایت در ضمیر راوی شخص اول است. خواننده در ذهن و ادراکات شخصیت اصلی قرار می گیرد. اِدگار اَلن پو از این نوع سبک در سال 1843 اندکی استفاده کرده است. اما نویسندگان مدرن دهه 1900 بودند که این سبک را به شکل اصلی آن درآوردند. جیمز جویس، ویرجینیا ولف و مارسل پروست همگی در رشد این سبک نقش داشته اند و بعدها نویسندگانی چون اِرنست همینگوی نیز از آن استفاده کردند.   
 
این شیوه حتی بگونه ای در آثاری چون چراغهای درخشان و شهر بزرگ از جِی مکینری توسعه یافته است که خواننده را مستقیماً درون شخصیت داستان قرار می دهد، و شخصیت را با عنوان "شما" خطاب می کند، گویی همه افکار و برداشت های شخصیت، از آنِ خواننده است.
 
 این نوع شیوه ممکن است برای بعضی خوانندگان آنچنان پذیرفته شده نباشد و برای آن ها ممکن است حتی گیج کننده باشد و دنبال کردن داستان را سخت کند.
 
شما از چه ابزار روایتی برای نوشتن کتاب یا نمایشنامه خود استفاده خواهید کرد؟
تمام رمان ها یک ابزار روایت دارند که معمولا روایت ترتیب زمانی است. با وجود اینکه این نوع ابزار روایت محبوبت ترین است اما این به این معنی نیست که حتما شما هم باید از همین ابزار استفاده کنید.
 
از خود بپرسید که برای داستان شما کدام ابزار مناسب تر است. اگر با این سوال شروع کنید بهترین تصمیم را نیز خواهید گرفت.