- ب ب +

شاهِ مردان

جوانمرد اگر راست خواهی ولی‌ست/کرم پیشهٔ شاهِ مردان علی‌ست
ظاهراً در متون عربی چنین صفت یا لقبی برای آن حضرت به نظر نرسیده است و سابقهٔ اطلاق این صفت هم بریشان ظاهراً از قرن ششم که عصر شکوفایی فتوّت و جوانمردی است قدیم‌تر نیست. سعدی در بوستان، چاپ استاد یوسفی گفته:
 
جوانمرد اگر راست خواهی ولی‌ست
کرم پیشهٔ شاهِ مردان علی‌ست
 
و بالاترین حدّ انسانیت را به جوانمردان نسبت مى‌دهد و خود تصریح دارد که آخرین حدِّ سیر روحانى‌اش، پس از آن همه تحصیل در مدارس علوم اسلامى از قبیل نظامیّهٔ بغداد، پیوستن به جوانمردان بوده است:
 
نشستم با جوانمردان قلّاش
بشُستم هرچه خواندم بر ادیبان
 
و بهترین قهرمانان داستانهاى او، از نوع جوانمردان‌اند، چنان که در داستان آن جوانمرد تبریزى مى‌بینیم که دزدى را از راه دیوار به سراى خویش مى‌برد و دستار و رختِ خود را بدو مى‌دهد تا در دزدى ناکام نباشد و در پایان مى‌گوید:
عجب ناید از سیرتِ بخردان
که نیکى کنند از کرم با بدان
 
و در المجالس و المواعظ، تألیف جمال استاجی، از آثارِ اوایل قرن هفتم نسخهٔ توبینگن، از آن حضرت به عنوان شاهِ مردان یاد می‌شود. 
شاید قدیم‌ترین جایی که لقب شاه مردان در مورد حضرت دیده شده است در کتاب گزیده (در اخلاق و تصوّف) از آثار قرن پنجم یا قرن ششم، تألیف ابونصر طاهر بن محمدِ خانقاهی است که می‌گوید:
فتح موصلی گفت:
به خواب دیدم شاهِ مردان را گفتم مرا پندی دِه. گفت: « هیچ چیز ندیدم نیکوتر از تواضعِ توانگران بر درویشان.» 
 
محمدرضا شفیعی کدکنی
قلندریّه در تاریخ، تهران:۱۳۸۶
ص ۷۵ و صص ۵۲۸–۵۲۷