- ب ب +

بررسی اجزای کلام در جنیدنامه

ز جمله بررسی‌های مفید برای آشکار شدن ساز و کار روایت‌ها و به طور خاص قصّه‌های عامیانه، روش تجزیه و تحلیل تودوروف، نظریه‌پرداز عرصه ساختارگرایی است که در تحلیل روایت‌های اسطوره‌ای به کار گرفته شده است.
شخصیتهای اصلی جنیدنامه در تمام طول داستان با حوادث و اتفاقات مختلفی که برایشان روی می‌دهد، پیکرة اصلی و اساسی داستان را می‌سازند. جنید، رشیده، شیبو، مختار و قاضی اسامی خاص هستند و هر یک از این اسامی بیانگر صفاتی می‌باشند که به نوبه خود بر روابط میان افراد دلالت می‌کنند. هر اسم میتواند در بر دارنده یک یا چند صفت باشد؛ به عبارت دیگر هر اسم دارای چند خصیصه است (اخوت، 1371: 257).
 
به عنوان مثال جنید، از عمو زادگان پیامبر(ص) است، از این رو ارج و قرب بسیار دارد و مورد احترام همگان است. احترام به جنید در حقیقت احترام به پیامبر و اهل بیت ایشان است. شخصی نیرومند و دلیر و پایبند به اصول دین، پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) است. در همه جای داستان وفاداری خود را به عشقش رشیده ثابت می‌کند و به هیچ وجه دلدار خود را فراموش نمی‌کند.
 
رشیده دختری پری و آدمیزاد است که باید همسر جنید و در آینده مادر بزرگ ابومسلم - نجات دهنده دوستداران اهل بیت پیامبر از چنگال خوارج- شود. بسیار زیبا، نیرومند و پایبند به دین و پیامبر است و در مشکلات از حضرت زهرا(س) کمک می‌طلبد و وفادار سرسخت به عشق خود جنید است.
 
شیبو از نوادگان عمر ابن امیّه است. وی نسبت به یاران خود؛ بویژه جنید و رشیده بسیار مهربان و دلسوز است و در یاری رساندن به آنها کوتاهی نمی‌کند. در برابر دشمنان سر سخت، هوشیار و زیرک است. مختار پسر زاده سعد وقّاص است. در به کارگیری تیر و کمان ماهر، بسیار قوی و نیرومند است و در رهایی بخشیدن جنید و رشیده و دیگر یارانش هرگز کوتاهی نمی‌کند. قاضی نیز با کمک نیروی ایمان خود به دوستان و یاران در مبارزات کمک می‌رساند؛ ولی از مبارزه رو در رو با دشمنان می هراسد، در گوشه‌ای نشسته و دعا می‌خواند، دوستدار و وفادار همیشگی رشیده و جنید است.
 
بارزترین خصوصیت این اشخاص وفاداری آنها است که به صورت قانونی جدایی ناپذیر بر آنها حکومت می‌کند. این قانون جامع را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: 1- قانون وفاداری و احترام به مقدّسات دین اسلام، 2- قانون وفاداری عاشق به معشوق و وفاداری دوستان نسبت به یکدیگر، 3- قانون وفاداری و تبعیت از ولی نعمت و نیروی برتر. همه شخصیت‌های اصلی جنید نامه به هر سه این قوانین عرف عام گردن می‌نهند؛ قوانین عامی که به روابط میان آنها جهت می‌دهد و به منزلة صفت، بیانگر وضعیت آغازین حرکت داستان است. همه شخصیت‌های داستان موظّفند، از این قوانین تبعیت کنند. رعایت یا عدم رعایت این قوانین عملکردهای شخصیت‌های داستان را پدید می‌آورد و پیامدهای خاص خود را درپی دارد.
 
پیامبر (ص)، حضرت علی (ع)، حضرت زهرا (س) و حمزه عموی پیامبر از چهره‌های مقدّس جنید نامه به شمار می‌روند و مورد تکریم و تمکین جنید و سایر یارانش قرار دارند؛ اما در داستان‌های مختلف، شخصیت‌های فرعی همچون دیوها، جادوگران و ابلیس این قوانین عرف را زیر پا گذاشته و درصدد تغییر وضعیت اولیه(صفت) هستند که همواره با ناکامی رو به رو می‌شوند و به مجازات می‌رسند. آنها قادر به فرار از مجازات نیستند؛ بلکه محتوم تام به مرگ و ناکامی هستند.
 
نمونه‌هایی از قانون وفاداری(صفت کلّی) شخصیت‌های جنید نامه عبارتند از:
 
1- قانون وفاداری و احترام به مقدسات دین اسلام: در داستان اصلی، حنطله به حمزه عموی پیامبر دشنام می‌دهد و همین امر موجب عصبانی شدن جنید شده و در طی نزاع و درگیری، حنطله کشته می‌شود و به جزای عمل خود می‌رسد. حنطله با نزاع و کشمکش درپی ایجاد تغییر در وضعیت اولیه(صفت)است اما هرگز موفق نمی‌شود و این به معنای تثبیت صفت(وضعیت)خاص اولیه است.
 
در داستان نهم جنید با گروهی یهودی رو به رو می‌شود که در ابتدا به او دست یاری می‌دهند؛ اما پس از مواجه شدن با طوفان، حضور فرد مسلمان در میان خود را عامل پدید آمدن این بلا می‌دانند و قصد کشتن جنید می‌کنند؛ از آنجا که جنید شخص مقدّسی است و این عمل یهودیان توهین محسوب می‌شود، جنید همگی آنها را به سزای عمل شان می‌رساند. یهودیان با انداختن جنید در دریا سعی دارند، وضعیت (صفت) اولیه را تغییر دهند؛ اما جنید با کشتن یهودیان وضعیت را به حالت متعادل بر می‌گرداند.
 
هنگامی که جنید در قلعه جمهون زنگی اسیر می‌شود، جمهون از وی می‌خواهد بت پرست شود و به عنوان پاداش دخترش را به همسری او درآورد. به دلیل این پیشنهاد زشت و کریه، شیبو سر از تن جمهون و یارانش جدا می‌کند. جمهون با دادن وعده‌های فریبنده قصد دارد، وضعیت (صفت)اولیه را تغییر دهد؛ اما به مجازات می‌رسد و وضعیت به حالت تعادل بر می‌گردد.
 
در داستان سی و چهارم نیز حاکم مصر طی ایراد خطبه در مسجد به حضرت علی (ع)دشنام می‌دهد. مختار تیری به سوی دهان حاکم می‌اندازد و در یک چشم بر هم زدن او را به قتل می‌رساند. بدین ترتیب وضعیت نامتعادل ایجاد شده را به وضعیت متعادل اولیه بر می‌گرداند.
 
در برخی موارد جنید و یاراش با دیدن نشانه‌هایی از عقیده و تعهّد در دشمنان، آنان را می‌بخشند و مجازات نمی‌کنند. برای مثال، جنید در داستان بیست و چهارم بتورای جادوگر را اسیر می‌کند؛ اما وقتی متوجه می‌شود اسب بتورا از نژاد اسب حمزه است، او را آزاد می‌کند و بتورا به دلیل این جوانمردی مسلمان می‌شود. در داستان ششم پس از آن که بهو دیو عهد می‌بندد که دیگر مرتکب دزدی نشود، مختار او را می‌بخشد و رها می‌کند. در داستان بیست و دوم جنید برای نجات رشیده از چنگال عمر قیس با او مبارزه می‌کند، به محض این که شمشیرش را بالا می‌برد تا بر فرق قیس فرود آورد قیس او را به حضرت علی(ع) قسم می‌دهد و جنید آزادش می‌کند.
 
2- قانون وفاداری عاشق و معشوق و یاران نسبت به یکدیگر. موضوع عشق و دلدادگی هم در داستان اصلی وهم در داستان‌های فرعی دیده می‌شود. گره داستان از آنجایی آغاز می‌شود که جنید و رشیده در میدان نبرد با هم رو به رو می‌شوند و دلباختة یکدیگر می‌گردند. رشیده به دستور مادرش توسط دیوی ربوده می‌شود و در مسیر رفتن به کوه سقوط کرده و سرگردان می‌شود.
 
بدین ترتیب داستان اصلی با یک عشق اصیل آغاز می‌شود، عشقی که سرانجامی نیک درپی دارد. این دو عاشق دلداده در تمام صحنه‌های داستان نسبت به یکدیگر وفادار می‌مانند. نمونه‌هایی از این وفاداری در داستان‌های دوم، ششم، سی و چهارم و... قابل مشاهده است. در همه این داستان، دیوها، پریان، ابلیس‌ها و یا انسان‌های دیو صفت در پی تغییر وضعیت (صفت) اولیه که همانا وفاداری عاشق و معشوق به یکدیگر است برآیند؛ اما هرگز موفّق نمی‌شوند و در اکثر مواقع به مجازات می‌رسند. در داستان دوم یاران جنید یکدیگر را یاری می‌دهند. در این داستان شیبو، مختار را از چنگال ویلان پهلوان که قصد حمله به او را داشت نجات می دهد و ویلان را با چاقویی که به همراه دارد، به قتل می‌رساند. در داستان چهاردهم مختار برای نجات قاضی و سعد مصری از چنگال دوالپایان با شجاعت تمام به لشکر آنها حمله کرده، قاضی و سعد را آزاد می‌کند.
 
3- قانون وفاداری و تبعیت از ولی نعمت یا نیروی برتر. یکی از ولی نعمتهای معنوی و دینی در جنید نامه خود جنید است. در داستان چهارم می‌بینیم ماهیگیر سیاه از فرمان شاه اطاعت نمی‌کند و رشیده را تسلیم لشکر پادشاه نمی‌کند و در صدد تغییر وضعیت(صفت) اولیه بر می‌آید، به همین علّت مجازات می‌شود و به همراه خانواده به قتل می‌رسد. نمونه‌های دیگری از تکریم و تکمین؛ ولی نعمت در داستانهای نهم، بیست و نهم و... مشاهده می‌شود.
 
صفت کینه‌جویی یکی دیگر از خصایص مطرح و بسیار شایع در جنید نامه است که از همان ابتدا داستان با موضوع انتقام گیری قبیله بنی شیبان از قبیله جنید آغاز می‌شود. از آنجا که قانون اخلاق حکم می‌کند، در برابر بدی دیگران باید بخشش داشت، قبیله بنی‌شیبان با زیر پا گذاشتن این قانون وضعیت متعادل اولیه (عدم کینه ورزی) را به وضعیت نامتعادل (انتقام گیری) تبدیل می‌کنند. این اقدام مجازاتهای سنگینی از قبیل کشته شدن رئیس قبیله و سرگردان شدن رشیده را در پی دارد. در داستان نهم جنید اسب وحشی شاه منصور را که سیاه حبشی قادر به رام کردن او نیست، رام می‌کند. سیاه حبشی در برابر قدرت جنید احساس ضعف کرده و از او کینه به دل می‌گیرد. با جنید درگیر شده و جنید او را با اقتدار شکست می‌دهد. سیاه حبشی با کینه ورزی از قانون تخلّف کرده و از طریق مجادله سعی دارد، از مجازات فرار کند؛ امّا به نتیجه نمی رسد.
 
در داستان بیست و یکم همین اتفاق برای مختار می‌افتد. پوچال پهلوان از مختار کینه به دل می‌گیرد و با او درگیر می‌شود، اما از عهده نبرد بر نمی‌آید و کشته می‌شود. در داستانهای دهم، پانزدهم و نوزدهم به ترتیب، سوزان جادو، شاه گلیم گوشان و زهرای جادوگر برای این انتقام خون پدران و برادرانشان که توسط حمزه کشته شده‌اند با جنید نبرد می‌کنند (تخطّی از قانون) و به مجازات می‌رسند.
 
صفت دیگری که در اکثر شخصیتهای قصه‌های عامیانه وجود دارد و در جنید نامه بوفور می‌توان یافت، صفت حیله‌گری و فریب‌کاری است. شیبو شخصیتی است که به این صفت معروف است. جنید از او می‌خواهد دست از حقّه‌بازی بردارد؛ اما گویی این صفت جزیی از وجود او شده و نمی تواند به این خواهش جنید تن در دهد؛ اما عهد می‌بندد که فریب و حیله را تنها در مورد دشمنان دین و خوارج به کار گیرد. جنید می پذیرد و از او دلگیر نمی‌شود. یکی از اشکال فریب در جنید نامه تغییر چهره است که شیبو و رشیده با استادی تمام از عهده آن بر می‌آیند. در داستان چهارم رشیده مجبور می‌شود، برای نجات خود از دست شاه شهر توبه به فریب متوسّل شود و بدین وسیله از چنگ دشمنان فرار کند. در همه موارد ذکر شده، قانون عدم فریب کاری مطرح است؛ اما از آنجا که این عمل برای نجات دوستداران اسلام، پیامبر و اهل بیت ایشان انجام می‌شود این تخلّف از قانون با مجازات روبه رو نمی‌شود؛ ولی همین تخطّی اگر از جانب دشمنان و خوارج صورت گیرد عواقب سنگینی در پی خواهد داشت. به عنوان مثال، در داستان شانزدهم منصور شاه به قصد اسیر نمودن جنید و رشیده از در دوستی وارد می‌شود و سپس با نیرنگ آنها را زندانی می‌کند. این تخطّی از قانون مجازات کشته شدن منصور و پسرش را در پی دارد.
 
صفت دیگری که در این داستان مطرح شده نیازمندی است. داستانهایی که این صفت در انها به چشم می‌خورد، به سه دسته تقسیم می شوند:
 
الف- نیاز و تمنّای عاشق و معشوق به یکدیگر. برای مثال در داستان دوم، کنیز قیصر از جنید تمنّای کامروایی می‌کند. در داستان چهارم دختر شاه پریان به جنید و عشق او اظهار نیاز می‌کند. در داستان هجدهم نهراس زنگی به عشق رشیده اظهار نیاز شدید می‌کند و برای رسیدن به او هر دختر زیبایی را که می بیند می‌رباید. در دستان اصلی همه شخصیتهای فرعی در صدد تغییر وضعیت نیاز جنید و رشیده هستند؛ امّا موفق نمی‌شوند‌؛ ولی در بقیة موارد می‌بینیم این ابراز نیاز از سوی دیوها و جادوگران است که با عدم توفیق روبه رو می‌شوند.
 
ب- نیاز به دانستن( حس کنجکاوی). داستان سوْم بخوبی حس کنجکاوی شیبو را نشان می‌دهد. وی پس از مواجهه با زیرزمینی تاریک به درون آن وارد می‌شود و در آنجا با دختر قیصر آشنا شده و او را با خود به سفر می برد. در داستان بیست و نهم کنجکاوی شیبو او را به بارگاه مرجان شاه می‌کشاند و با مختار دیدار می‌کند. البته این نوع نیاز با هیچ گونه ممانعتی روبه رو نمی‌شود و تغییر وضعیتی در آن صورت نمی‌گیرد.
 
ج- نیاز به انتقام‌گیری. این نوع نیاز در سراسر داستان جنید نامه دیده می‌شود. داستانهای اصلی، پنجم، دهم، پانزدهم، نوزدهم و... مملو از نیاز به انتقام‌گیری هستند. در داستان اصلی قبیله بنی‌ شیبان قصد انتقام گیری از خاندان جنید دارند. قبیله جنید از طریق نبرد خواهان تغییر نیاز قبیله بنی شیبان هستند؛ اما این تغییر با موفقیت انجام نمی‌شود. در داستان دهم پیل زور قصد انتقام گیری از جنید می‌کند؛ اما شیبو با کشتن پیل زور این وضعیت نیاز را تغییر می‌دهد.
 
در همه داستانهای جنید نامه صفتی که تغییر می‌کند، وضعیت شخصیتها است؛ اما کیفیت و شرایط آنها پیوسته ثابت و بدون تغییر می‌ماند؛ به عبارت دیگر شخصیت در وضعیتهای مختلفی قرار می‌گیرد که برای تغییر دادن آنها تلاش می‌کند؛ ولی ویژگی‌های فردی و کیفیت وجودی آنها همچنان ثابت می ماند. بنابراین می توان گفت، جنید نامه به طور کلّی بر اساس تلاش برای تغییر وضعیت اولیه شکل گرفته و این وضعیت روابط خاص میان اشخاص( اسامی خاص) را نشان می‌دهد. تلاش شخصیتها برای تغییر وضعیت اولیه، گاه با توفیق و گاه با ناکامی همراه است اما اگر بخواهیم دقیق‌تر بررسی کنیم می‌بینیم، در بیشتر مواقع تلاش آنها با عدم توفیق روبه رو شده و این به معنای تثبیت وضعیت قبلی است؛ مگر در مورد تغییر وضعیت نیاز که همواره تلاش شخصیتهای اصلی و مقدس داستان با توفیق روبه رو می‌شود؛ زیرا در اکثر مواقع نیاز از جانب نیروهای اهریمنی و پست بوده است که نباید به نتیجه برسد.
 
میترا پویان مهر و یحیی طالبیان - بررسی اجزای کلام در جنیدنامه
 
برچسب ها: جنیدنامه