- ب ب +

محاسن افعال و بدایع اقوال

 بخش ۱: جود بخشیدن چیزیست بایستی بی ملاحظه غرضی و مطالبه عوضی، اگر چه آن غرض یا عوض ثنای جمیل یا ثواب جزیل باشد
 
بخش ۲: جوادی را پرسیدند که از آنچه به محتاجان می دهی و بر سایلان می ریزی هیچ در باطن خود رعونتی و بر فقیران بار منتی باز می یابی؟ گفت: هیهات! حکم من در کوشش و بخشش حکم آن کفلیز است که در دست طباخ است، اگر چه طباخ می دهد بر کفلیز می گذرد اما کفلیز به خود گمان دهندگی نمی برد
 
بخش ۳: صوفی دگری را صفت کرده و صفتی از روی شناسایی و معرفت آورده فرموده که فلان کس سفره آرست نه سفره دار و خود را شریک سفره می دارد نه ملیک سفره می شمارد، با سایر خورندگان یکسان است بلکه در نظر خود طفیلی ایشان است
 
بخش ۴: اعرابی بر امیرالمؤمنین علی - کرم الله تعالی وجهه - درآمد و خاموش بنشست ذل فقر و فاقه بر جبین او ظاهر بود. حضرت امیر از وی پرسید که چه حاجت داری؟ شرم داشت که به زبان گوید، بر زمین نوشت که من مردی فقیرم
 
بخش ۵: حضرت امیر گفت: شنیدم از حضرت رسالت صلی الله علیه و سلم که فرمود: قیمة کل امرء مایحسنه یعنی: قیمت هرکس به قدر آن چیزیست که وی را می آراید از محاسن افعال و بدایع اقوال
 
جامی - بهارستان 
روضهٔ چهارم (در ذکر بخشندگان)