- ب ب +

اگر تالستوی رمان جنایی می‌نوشت

 شاید اگر لف تالستوی خالق «جنگ و صلح» می‌خواست رمان پلیسی بنویسد شخصیتی شبیه به «اراست پتروویچ فاندورین» خلق می‌کرد؛ شخصیتی که «بوریس آکونین» در مجموعه‌ی هفت جلدی «کاراگاه فاندورین» خلق کرده است.
 
این کارآگاه قرن نوزدهمی از سال ۱۹۹۸ با رمان «عزازیل» پا به دنیای ادبیات گذاشت و آخرین جلد این مجموعه سال ۲۰۱۸ منتشر شد، مجموعه‌ای که تنها به زبان روسی بیش از بیست میلیون نسخه به فروش رفته است، بنابر گفته‌ی ناشر، نسخه‌ی روسی هر کدام از عنوان‌های جدید این مجموعه در سه روز اول انتشار بیش از ۲۰۰ هزار نسخه به فروش می‌رسیدند و جلد آخر با فروش ۵۰۰ هزار نسخه طی چهار روز رکورد تازه‌ای در میان کتاب‌های پلیسی به جا گذاشت.
 
در روزگار سلطه‌ی کمونیسم هم رمان‌های پلیسی و جنایی در شوروی طرفداران بسیاری داشت، هر چند مقامات حزبی و اتحادیه‌ی نویسندگان وابسته به کمونیست‌ها همیشه سعی داشت این ژانر را سخیف و سطح‌پایین نشان بدهد. پس از فروپاشی نیز روزگار تازه‌ای برای رمان‌های این ژانر آغاز شد، در آن دوره‌ی آزادی اوایل دهه‌ی نود نویسنده‌هایی از راه رسیدند که با اشتیاقی بی‌پایان رمان‌های جنایی با درون‌مایه‌های جنسی می‌نوشتند، رمان‌هایی که چندان مایه‌یی نداشت، اما تازگی داشتند. همسر بوریس آکونین مانند بسیاری از روس‌ها طرفدار این ژانر شده بود، با این‌حال دلش نمی‌خواست در قطار و کافه کسی متوجه عنوان کتابی که می‌خواند بشود. برای همین کتاب‌هایش را با کاغذهای قهوه‌ای الگوی خیاطی جلد می‌کرد تا خجالت‌زده نشود، او حتی در خانه هم ترجیح می‌داد در معرض قضاوت همسرش قرار نگیرد و پنهانی این رمان‌ها را می‌خواند.
 
بوریس آکونین در یکی از مصاحبه‌هایش می‌گوید همین رفتار همسرش و چند نفر از رفقای فرهیخته‌ الهام‌بخش خلق ارست فاندورین برای او شد، نوشتن رمان پلیسی که هیچ‌کس از خواندنش خجل نشود به این‌ترتیب آغاز شد. او با زبانی وام گرفته از خالق جنگ‌وصلح، با تکیه بر تکنیک‌های داستان‌نویسی فیودور داستایفسکی و گنجاندن یک ماجرای مرموز جنایی-پلیسی رمان‌هایی خلق کرد که تمام آن پیشینه‌ی سخیف ادبیات جنایی را از سر راه برداشت، منتقدان سرسخت روسی که همیشه این رمان‌ها را با چینی روی دماغ‌شان کنار گذاشته بودند این‌بار مجبور شدند این رمان‌ها را بخوانند و شگفت‌زده از ادبیات جنایی بنویسند.
 
آکونین در این مجموعه‌ی جاندار برای خودش محدودیتی قائل نشده و به فراخور داستان فضایی پلیسی، جنایی، جاسوسی یا حتی تریلر قتل زنجیره‌ای نوشته است، آکونین بارها تاکید کرده تلاشش در این رمان‌ها خلق مجموعه‌ای از شخصیت‌های انسانی است و در این مجموعه‌ی شانزده‌جلدی که گاهی زیرمجموعه‌هایی هم داشته دنیایی منحصربه‌فرد ساخته، دنیایی از سیاستمداران فاسد و قاتلان و زنان فتان شهرآشوب و سربازان بی‌رحم و جوانان خام ساخته که تا رسیدن به جلد شانزدهم و رمان «خداحافظی نمی‌کنم» داستان‌های استخواندار و پر راز و رمزش به قوت همان اولین رمان باقی ماند.
 
چنان‌که منتقدان ادبی برای جدا کردن آثار او از دسته‌ی رمان‌های جنایی حاضر در بازار ادبیات روسی ترکیب جدیدی ساختند که اولین‌بار به رمان‌های مجموعه‌ی فاندورین اطلاق شد، به این ترتیب اصطلاح «کاراگاه جدید» ساخته و ماندگار شد، بعدها نویسندگان دیگری هم به زمره‌ی خالقان کاراگاه جدید پیوستند.
 
آکونین در بستری تاریخی این قهرمان باهوش و نجیب را پیش می‌برد، ما ارست فاندورین را در میانه‌ی جنگ میان روسیه و امپراطوری عثمانی خواهیم داد، فاندورین درگیر معمای مرگ ژنرال سفید خواد شد و در تاج‌گذاری نیکلاس دوم و تاجگذاری آخرین شاه سلسله‌ی رومانوف‌ها نقش آفرینی خواهد کرد.
 
در کتاب اول فاندورین که یک کارمند ساده در ادارۀ پلیس است، طی ماجراهایی به کارآگاهی تازه‌کار تبدیل می‌شود و با اتکا به هوش و جسارتش پرونده‌ای پیچیده و جذاب را حل می‌کند. پرونده‌ای که کارآگاه ما درگیرش می‌شود، درباره‌ی بانوی انگلیسی به ظاهر نیکوکاری به نام لیدی استر است که با شبکه‌ای پیچیده و دقیق اطفال یتیم را به نوابغی تبهکار تبدیل می‌کند. البته لیدی استر جهان‌بینی خاص خودش را دارد و از نظر او این بچه‌ها تبهکار نمی‌شوند، بلکه کمک می‌کنند تا دنیا را تغییر بدهند.آلن فارست، نویسنده‌ی رمان‌های جاسوسی و تاریخی، درباره‌ی کتاب عزازیل گفته است: «استادانه، پیچیده و تا بُن دندان تزاری و روسی، انگار تالستوی قصد کند داستانی جنایی بنویسد و نتیجه عزازیل از آب درآید. رمانی فوق‌العاده شگفت‌انگیز و جذاب و تاحدودی متفاوت از آنچه تاکنون خوانده‌اید.»داستان عزازیل در دهه‌ی ۱۸۷۰ در شهرهای مسکو، پترزبورگ و لندن می‌گذرد. کارآگاه کم‌سابقه‌ی پلیس به نام اراست فاندورین با خودکشی یک دانشجوی ثروتمند در مسکو روبه‌رو می‌شود و چیزی نمی‌گذرد که می‌فهمد این پرونده از آن مواردی نیست که زود و بی‌دردسر بسته شود، بلکه خبر از یک توطئه‌ی جهانی می‌دهد. کارآگاه بعید نمی‌بیند که این پرونده عواقب پُرماجرا و مرگباری به همراه داشته باشد.رمان در هفده فصل روایت می‌شود و هر یک از این‌ فصل‌ها عنوان‌هایی نسبتا طولانی دارد که خط‌مشی فصل را در یک خط یا کمتر توضیح می‌دهد.
 
در جلد دوم ماجراهای کارآگاه فاندورین می‌بینیم که کارآگاه جوان و تازه‌کار ما بعد از طی ماجراهایی به کارآگاهی کارکشته تبدیل شده و حالا سر از میدان جنگ روسیه و عثمانی درآورده‌است. فاندورین اینجا هم با برخی شخصیت‌های رمان قبلی دیداری تازه می‌کند. این بار از خیانتی ننگین در ارتش پرده برمی‌دارد و دست جاسوس عثمانی را رو می‌کند.
 
سال ۱۸۷۷ میلادی است و جنگ سختی بین روسیه و امپراتوری عثمانی در شبه‌جزیره‌ی بالکان در گرفته است. در فضای خیانت‌آمیزِ جبهه جنگِ روس‌ها، دیپلمات سابق و کارآگاه فوق‌العاده، اراست فاندورین، با گیج‌کننده‌ترین پرونده‌اش مواجه می‌شود. مشکلات او با حضور واریا سواروا، یک زن جدی و بسیار زیبا که آرمان‌های انقلابی دارد و در پی یافتن نامزدش، در هیئت پسرکی، راهی جبهه‌های نبرد شده است، بیشتر می‌شود. حتی با وجود نجات جانش توسط فاندورین، واریا سختش است که از این نوکر تاج و تخت تشکر کند. تنها هنگامی که نامزد واریا به جاسوسی متهم شده و با خطر اعدام مواجه می‌شود، او برای کشف حقیقت به فاندورین روی می‌آورد...
 
و این آغازی است برای ورود به یک هزارتوی قصه‌گو، به دل تاریخ، معما و البته ادبیات.