- ب ب +

با کتاب «سقای آب و ادب» از اسرار حضرت ابوالفضائل پرده برداریم

کتاب سقای آب و ادب داستانی تاریخی از سید مهدی شجاعی است که در انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است. این داستان که روایتی از زندگی و فداکارهای حضرت ابوالفضل (ع) در واقعه کربلا است، با زبانی شیرین و شاعرانه، روح بلند این شخصیت را می‌ستاید.

به نقل از خبرگزاری فارس، واقعه‌ عاشورا، عظیم‌ترین رخداد تاریخ تشیع و به نوعی حافظه‌ جمعی اسلام شیعی است. نبرد «امام حسین‌ (ع)» تشنه لب، تنها جنگی ساده بین حق و باطل نیست، بلکه پیامی ابدی برای آزادی‌خواهان قلمداد می‌شود.

دکتر علی شریعتی واقعه عاشورا را چنین توصیف می‌کند: «امروز شهیدان پیام خویش را با خون گذاشتند و روی در روی ما روی زمین نشستند تا نشستگان تاریخ را به قیام بخوانند.» عاشورا رویدادی مذهبی نیست، فرهنگی است تا به انسان‌ها یادآوری کند برای احقاق حق خود تا سر حد مرگ باید جنگید، زیرا تنها در این صورت است که رستگاری میسر می‌شود.

در امتحان الهی عاشورا، تنها ۷۲ نفر در حاشیه فرات سربلند شدند. حضرت عباس سقای دشت کربلاست که در نبرد ظالمانه‌ عاشورا در کنار برادرش امام حسین (ع) با دشمن جنگید و در نهایت نیز به عنوان علمدار دشت کربلا به فیض شهادت رسید. سیدمهدی شجاعی در رمان سقای آب و ادب زندگی حضرت ابوالفضل (ع) را با روایتی شاعرانه توصیف می‌کند و در خلال داستان ابعاد جدیدی از شخصیت بزرگوار حضرت عباس (ع) را به تصویر می‌کشد.

سقای آب و ادب، اثری است متفاوت از سید مهدی شجاعی و البته جدیدترین اثرش هم؛ رمان و روایتی از زندگی حضرت عباس (ع)، که بعد از سال‌ها، اندک اندک جامه خلق پوشیده و این روزها در ظرف کتاب تقدیم مخاطبان شده است. رمان به یقین متفاوت است با آثاری از همین قلم، هم از حیث فرم و هم از حیث نوع نگاه محتوایی. اثر شامل ده فصل است: عباسِ علی. عباسِ ام‌البنین. عباسِ عباس. عباسِ سکینه. عباسِ مواسات. عباسِ زینب. عباسِ ادب. عباسِ حسین. عباسِ فرشتگان. عباسِ فاطمه.

در هر فصل رفت و برگشت روایی متعدد و متنوعی دیده می‌شود و در حرکتی سیال، راویان جای به هم می‌دهند و شکست‌ها به سرعت خوانش می‌افزاید و زوایایی جدید از مفهوم را روشن می‌کند. اما آن‌چه این کتاب را از حیث محتوا با دیگر آثار شجاعی متمایز می‌کند، بیشتر در فصل عباسِ فرشتگان به چشم می‌آید. در سایر فصول نویسنده دقیق و کامل بر اساس مستندات تاریخی، به روایت زندگی حضرت عباس (ع) می‌پردازد. 

مفاهیمی جدید و نگاهی نو به شخصیت حضرت عباس بن علی (ع)

اما در فصل عباسِ فرشتگان، شجاعی شیوه‌ای جدید را پیش می‌گیرد. این فصل چنین آغاز می‌شود: پیش از آن‌که راوی این داستان، قدم به فصل پایان بگذارد، ما فرشتگان؛ فرشتگان هفت آسمان، بر خود فرض می‌شماریم که پا به میدان بگذاریم و پرده از رخسار حضرت ابوالفضائل برداریم و ناگفته پیداست که این نه بدان معناست که ما قادریم پرده از اسرار حضرت ابوالفضائل برداریم. چرا که رخسار، جلوه‌ای از جلوات حضور عیان است و اسرار، جنس و جوهری از علوم در پرده و معارف پنهان. و فاصله میان این دو، فاصله میان زمین است تا آسمان.

دلیل یا فلسفه حضورمان در این میدان را در سطور آتی در خواهید یافت و امّا چرا این فصل را برای حضور انتخاب کردیم و در این مقطع از روایت داستان، وارد میدان شدیم!؟ پیش از این نیامدیم، چون امید یا انتظار یا توقع داشتیم که سایه و شبحی از رخسار حضرتش را در لابه‌لای خطوط داستان ببینیم ولی وقتی دیدیم که روایت رو به اتمام است بی‌رؤیت رخسار حضرت و داستان در آستانه فصل پایان، ترسیدیم که مبادا نقطه ختم بر پایان داستان بنشیند و حرف‌های اصلی و اصلی‌ترین حرف‌ها همچنان ناگفته بماند…

پایان پیام/