خصلتِ آینگیِ شعر حافظ چیست
آینگی یعنی آبستن احتمالات بودن. شعر هر چقدر که احتمالات بیشتری را جلوه بدهد جاودانهتر است. هنری که تنها یک حرف بزند هنر نیست. شعر ناصر خسرو در بعضی لحظهها برای شما آینگی میکند و در بعضی لحظهها نه.
شکسپیر در ادبیات انگلیسی بیش از همه خصلت آینگی دارد بهخصوص در درامهایش. شاید چندین هزار تحلیل در دنیا از هملت نوشته شده باشد اما هیچکدام آنها در واقع هملت نیست.
اگر شما بپذیرید که انسان مثل هر پدیدهای در حال تحول است مسأله حل میشود. خود شما برداشتی که دیروز و یا پارسال از مسألهای داشتهاید با برداشت امروز و امسالتان یکسان نیست. من یقین دارم که هر هنرمندی وقتی شعر میگوید در لحظههای متفاوتی است. گاهی نسبت به آنچه میگوید و بر زبان میراند استشعاری ندارد. گاهی خوششانسی میآورد، مثل حافظ و گاهی بدشانسی میآورد، مثل بعضی شعرا. اما در مورد انتخاب واژگانی حافظ همۀ اینها در لحظههای متفاوتی در متن جای گرفتهاند. در هریک از آن سایهروشنها، معنای خاصی در نظر حافظ بوده است. «دوش ازین غصه نخفتم که رفیقی میگفت» یا «...فقیهی میگفت»، حافظ در هریک از اینها یک سایهروشن معنایی خاصی را در نظر داشته که از زمین تا آسمان ممکن است فرق داشته باشد. یا وقتی گفته «ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت» و اجزای کلام را در کنار هم قرار داده لحظهٔ مشخصی را در نظر داشته است. معنی در شعر خوب «مابعدی» است نه «ماقبلی». پارادایمهای شعر از چپ آغـاز میشود. این پارادایمها سبب مقدار زیادی معانی تصادفی در شعر میشود.
این معانی تصادفی چیزهایی است که خود شاعر هم بعداً با آن روبرو میشود. بنابراین، باید بپذیریم که حتی برای خود حافظ هـم ایـن خـصـلـت آینگی وجود دارد. و حافظ هنگام سخن گفتن در بعضی لحظهها از خود خبر نداشته و هیچ تأمل قبلی هم نکرده بوده. اگر شعر مدرن را در خط تاریخیاش بررسی کنیم به معنی - میبینیم شعر حافظ یک شعر مدرن است منتهی بیرون از زنجیرهٔ مدرنیسم امروز.
محمدرضا شفیعی کدکنی
این کیمیای هستی، ج۱، ص ۲۲۱_۲۲۲