- ب ب +

مرداد

 افتادن فتحه از آغاز کلمات، مخصوصاً اگر آن فتحه یک هجای مستقل را بسازد، بعد از تبدیل آن فتحه به یک مصوّت کوتاهِ ربوده، در زبان فارسی در اواخر دورهٔ ساسانی و اوایل دورهٔ اسلامی (اگر علی‌العجاله اختلافات گویشی را کنار بگذاریم) تحولی آوایی است و ارتباطی با مسائل صرفی (مورفولوژیک) ندارد. به همین سبب فرقی نمی‌کند که بلحاظ قواعدِ صرفیِ تاریخی آن فتحه تکواژ مستقل باشد (مانند a ادات نفی)، جزئی از ادات ان نفی باشد، یا جزئی از یک کلمهٔ بسیط یا بسیط‌شده؛ در هر حال حذف می‌شود. از این جاست که مثلاً اناب بدل به ناب شده و انوش بدل به نوش (مگر در بعضی کاربردهای "فرمولی")، و با آنکه ادات نفی ان با این حذف عملاً از بین می‌رود، چیزی مانع از حذف نشده؛ و از همین جاست که ابیدا به معنای گم و ناپیدا بدل به ویدا شده‌ (رجوع فرمایند به لغت فرس) و حذف ادات نفی از آن باعث نشده که معنای ویدا به ضد آن تغییر کند. تکرار کنیم: مسأله آوایی است نه صرفی. این چیزی است که در این یادداشتها چندین بار بیهوده تکرار شده.
 
همین در مورد امرداد هم صادق است. افتادن فتحه از آغاز این کلمه نیز البته تحولی آوایی است و به این معنی نیست که معنای امرداد با حذف فتحه تبدیل به مرگ و ناپایداری زندگی می‌شود. وقتی در زبان فارسی دری تکواژ نفی a وجود نداشته باشد، دیگر سخن گفتن از حذف یا اثبات آن معنی ندارد. این امری است بداهةً روشن و بی‌نیاز از استدلال. اما آنچه دربارهٔ  امرداد و مرداد در افواه افتاده افسانه‌ای است که از نیمهٔ اول قرن چهاردهم شمسی بعضی ساخته‌اند و چون در بین زردشتیان تلفظ امرداد هنوز گویا کاربرد داشته، کسانی مانند ارباب کیخسرو و نورسیدگان کم‌آشنا با زبان فارسی و زبانهای پیش از اسلام زنده کردن کلمهٔ مردهٔ امرداد و از رواج انداختن مرداد را ضروری یافته‌اند و با آنکه بعضی استادان از همان زمان مهمل و بی‌معنی بودن این سخن را دریافته بوده‌اند، پند آنان در عوام مؤثر نشده و بازگویی این افسانه ادامه یافته است. چند وقت قبل در همین فضای مجازی دیدم که آقای دکتر کامران کشیری به زبانی روشن نادرستی این پندار را معلوم کرده و در شیرفهم کردن مطلب به زبان ساده هنرمندی نموده، ولی گروهی مقصود روشن، روشنتر از آب، او را درنیافته‌اند و اشکالهای خنک کرده‌اند.
من چون در روشن نوشتن مهارتی ندارم، پاسخی دشوارفهمتر به پندار سازندگان کلمهٔ امرداد در دوران معاصر می‌دهم.
عوام تصور می‌کنند که اگر امرداد به معنای جاودانگی است، پس مردادی هم وجود داشته که معنای مرگ یا میرایی داشته یا اگر در زبان اوستایی امرتات (خود از اصل امرتَتات) به معنای جاودانگی بوده، پس فرض مرتات (خود از اصل مرتَتات) به معنای مرگ نیز بی‌اشکال است. واقع آن است که این تصور naïve، گرچه به ظاهر معقول می‌نماید، بکلی نادرست است: ملاک اول در شناخت لغت استعمال آن است نه امکان فرض آن.
 
در زبان هندی‌وایرانی معادلِ صفتِ ņ-mrto هندی‌واروپایی به معنای زنده amrta بوده است. اسم معنای (abstract noun) معادلِ این صفت در هندی باستان amrta-tva است و در اوستایی amrta-tāt و در یونانی ambrosia، همه به معنای زندگی و نامردن. در هندی‌واروپایی یک اسم خنثای ņ-mrto نیز وجود داشته که اثرش در هندی باستان به صورت amrta به معنای زندگی بازمانده و در اوستایی به صورت aməša (در موارد نادر؛ مقصود این جا صفت معروف aməša نیست) به همان معنی. این را می‌توان با ambrosios یونانی سنجید.
حال مسأله این جاست:  با آنکه اسم معنای (abstract noun) معادلِ صفتِ amrta (به معنای زنده) در هندی باستان amrta-tva و در ایرانی باستان amrta-tāt بوده است، اسم معنایِ معادلِ ضدِ آن، یعنی صفتِ mrta (به معنای مرده)، در هندی باستان mrtyu و در ایرانی باستان mrþyu (برابر با mršyu در فارسی باستان)، هر دو به معنای مرگ، بوده است. پس mrta-tāt هیچ گاه وجود نداشته که معنایش مرگ باشد یا نباشد؛ در هیچ جا، نه در اوستایی نه در فارسی باستان و نه در سنسکریت، این کلمه وجود نداشته و سخن گفتن دربارهٔ آن سخن گفتن دربارهٔ امری عدمی است.
 
علم لغت هیچ علم مهمی نیست. ولی این امر بی‌اهمّیّت نیز برای خود اصول و گاه ظرایفی دارد. ظرایف دیگری هم در مورد این کلمه هست که طالبانش می‌توانند رجوع فرمایند به رسالهٔ معروف استاد پاول تیمه با عنوان:
Studien zur indogermanischen Wortkunde und Religionsgeschichte.
 
سید احمدرضا قائم‌مقامی