پس از چهل سال
«پس از چهل سال» در عین سادگی و همه فهمی، نگاهی عمیق به ماجرای صلح امام حسن علیهالسلام انداخته است. پنج فصل کتاب به خوبی مخاطبان را در حال و هوای آن روزها قرار میدهد. در این کتاب برای مخاطبان مشخص میشود که وضعیت آن روزهای جهان اسلام، به خصوص وضعیت امام حسن علیهالسلام به قدری پیچیده و غیر قابل پیش بینی بود که حتی نزدیکترین یاران ایشان هم ممکن بود در مواجهه با آزمونهای پیاپی به خطا بیفتند و از مسیر حق منحرف شوند.
پس از چهل سال چگونه کتابی است؟
کتاب «پس از چهل سال» اثر حمید سبحانی صدر، پژوهشی تحلیلی در زمینه صلح امام حسن علیهالسلام است که با رویکردی تاریخی-اجتماعی به بررسی شرایط سیاسی سال ۴۱ هجری میپردازد. نویسنده در این اثر با مروری بر چهل سالگی حکومت اسلامی و جانشینان بر حق و ناحق پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و واکاوی اوضاع سیاسی و اجتماعی پس از آن، به تبیین زمینههای صلح میپردازد و نقش شخصیتها و گروههای تأثیرگذار را در این رویداد حساس آشکار میسازد. کتاب در پنج فصل تنظیم شده که شامل مروری بر بستر تاریخی صدر اسلام، آمادگی امام حسن علیهالسلام برای مقابله با سپاه شام، واکنشهای مردمی به تصمیم صلح، روند شکلگیری حاکمیت معاویه و آزمونهای پس از آن برای پیروان امام است.
سبحانی صدر در نگارش خود، ترکیبی از نثر گزارشی و ادبی را به کار گرفته و کوشیده است ضمن تحلیل روانشناسی جامعه کوفه و معرفی چهرههای کلیدی، مشکلات اصلی امام حسن علیهالسلام را در مدیریت جامعه تبیین کند و از دل این تجربه تاریخی، عبرتهایی برای زمان حاضر به دست دهد. سبک روان و مستند کتاب موجب شده که علاوه بر جنبه پژوهشی، برای مخاطبان عام نیز جذاب باشد و به گفته بسیاری از خوانندگان، دیدی تازه و عمیق نسبت به یکی از مقاطع سرنوشتساز تاریخ اسلام ارائه کند. در این نوشتار نگاهی به محتوای کتاب انداختهایم و به مناسبت سالروز شهادت امام حسن علیهالسلام وقایع دوران صلح ایشان را بر اساس این کتاب با هم مرور میکنیم.
وضعیت کوفه در زمان خلافت امام حسن علیهالسلام چگونه بود؟
در دوران حکومت امام حسن مجتبی علیهالسلام، جامعه کوفه از نظر سیاسی و اعتقادی به گروههای مختلفی تقسیم میشد که هرکدام مواضع متفاوتی در قبال امام داشتند. هواداران خاندان اموی که یا از ترس یا طمع به قدرت و ثروت، پنهانی یا آشکار از معاویه حمایت میکردند، با شایعهپراکنی و جاسوسی پایههای حکومت امام را تضعیف مینمودند. در مقابل، خوارج که پس از جنگ صفین به وجود آمده بودند، با هرگونه مصالحه مخالف بودند و امام را به دلیل پذیرش صلح محکوم میکردند، حتی گاه با رفتارهای خشونتآمیز امنیت شهر را برهم میزدند. بخش قابلتوجهی از مردم کوفه نیز اهل تردید بودند؛ افرادی سستعنصر و بیثبات که بهراحتی تحت تأثیر شایعات یا وعدههای مالی تغییر موضع میدادند و در مواقع حساس امام را تنها میگذاشتند.
در این میان، سربازان حکومتی وضعیتی دوگانه داشتند؛ برخی مانند تا پای جان وفادار ماندند، اما گروهی دیگر با دریافت رشوه یا تحت فشار، از فرمان امام سرپیچی کردند و به سپاه معاویه پیوستند. تنها گروهی که با اخلاص از امام دفاع میکردند، شیعیان راستین بودند که با وجود تعداد کم، در ایمان و وفاداری استوار ماندند و پس از صلح نیز به حمایت از امام ادامه دادند. البته در میان آنان هم کسانی بودند که در بزنگاهها از خود بی بصیرتی نشان دادند. این اختلافات و خیانتهای داخلی، امام حسن علیهالسلام را در موقعیتی دشوار قرار داد و در نهایت، ایشان را به صلح مجبور کرد تا از فروپاشی کامل جامعه مسلمانان جلوگیری کند.
چرا یاران امام، مانند عبیدالله بن عباس به او خیانت کردند؟
خیانت عبیدالله بن عباس و برخی یاران امام حسن علیهالسلام به دلایل متعددی روی داد که ریشه در ضعف ایمان، طمع مادّی و فشارهای روانی داشت. عبیدالله بن عباس که فرمانده سپاه امام بود، با وعدههای مالی و مقام از سوی معاویه فریب خورد و به سپاه دشمن پیوست. این خیانت نه تنها ناشی از حرص او به قدرت و ثروت بود، بلکه نشاندهنده نفوذ گسترده معاویه در میان سران قبایل و توانایی او در تطمیع افراد با پول و وعدههای حکومتی بود. علاوه بر این، برخی از یاران امام حسن علیهالسلام تحت تأثیر تبلیغات روانی معاویه قرار گرفتند که با شایعهپراکنی درباره صلحطلبی امام، آنها را دچار تردید کرد. معاویه با استفاده از جوّ ناامنی و تفرقهافکنی، روحیه سپاهیان امام را تضعیف نمود و حتی برخی از آنها را به ترک میدان جنگ یا پیوستن به خود تشویق کرد.
در چنین شرایطی، امام حسن علیهالسلام با وضعیتی دشوار روبهرو شد: از یک سو، خیانت فرماندهان و سستعنصری بخشی از سپاهش، توان نظامی او را تحلیل برد و از سوی دیگر، خطر جنگ داخلی و نابودی باقیمانده نیروهای مؤمن، صلح را به تنها راه منطقی تبدیل کرد. امام با درایت کامل دریافت که ادامه جنگ نه تنها پیروزی به همراه نخواهد داشت، بلکه به نابودی شیعیان راستین میانجامد؛ بنابراین، صلح را پذیرفت تا ضمن حفظ جان شیعیان، زمینه را برای افشای چهره واقعی معاویه و آمادهسازی شرایط قیام امام حسین علیهالسلام فراهم کند.
روند صلح امام حسن علیهالسلام با معاویه چطور شروع شد و چگونه پیش رفت؟
روند صلح امام حسن علیهالسلام با معاویه در شرایطی آغاز شد که خیانت فرماندهانی مانند عبیدالله بن عباس و تضعیف روحیه سپاه، موقعیت نظامی امام را به خطر انداخته بود. معاویه با بهرهگیری از این شرایط، پیشنهاد صلحی داد که ظاهراً حاوی امتیازاتی مانند: عدم تعیین جانشین، تأمین امنیت شیعیان و تقسیم عادلانه بیتالمال بود. امام حسن علیهالسلام که ادامه جنگ را به مصلحت امت اسلامی نمیدید، با شرطهای مشخصی این صلح را پذیرفت. اما معاویه بلافاصله پس از تثبیت قدرت، پیمانشکنیهای خود را آغاز کرد. نخستین و آشکارترین نقض پیمان، سخنرانی او در کوفه بود که صراحتاً اعلام کرد: «هر شرطی که با حسن بستهام زیر پا میگذارم». سپس به سرکوب سیستماتیک شیعیان پرداخت و بسیاری از یاران وفادار امام علی علیهالسلام را به شهادت رساند. او همچنین برخلاف توافق صریح، پسرش یزید را به جانشینی منصوب کرد و اساس حکومت موروثی امویان را بنا نهاد.
از دیگر پیمانشکنیهای معاویه میتوان به تحت فشار قرار دادن ایشان در مدینه و تخریب چهره امام در میان مردم اشاره کرد. این اقدامات نشان داد که معاویه از ابتدا قصدی برای پایبندی به مفاد صلح نداشته و تنها از آن به عنوان تاکتیکی برای رسیدن به قدرت مطلق استفاده کرده است. امام حسن علیهالسلام با درایت کامل، با پذیرش این صلح هم از خونریزی بیشتر جلوگیری کرد و هم چهره واقعی معاویه را برای آیندگان آشکار ساخت.
یاران حضرت در این لحظات تاریخی چه واکنشی نشان دادند؟
یاران وفادار امام حسن علیهالسلام مانند حجر بن عدی و برخی دیگر از یاران، مانند مسیب بن نجبه فزاری به پیمانشکنیهای معاویه واکنش شدیدی نشان دادند. حجر بن عدی که از فرماندهان برجسته بود، با مشاهده نقض صلحنامه توسط معاویه و توهین به امام علی علیهالسلام، به شدت اعتراض کرد و در ملاقات با امام حسن علیهالسلام گفت: «به خدا سوگند! دوست داشتم میمردم و چنین روز ذلتباری را نمیدیدم!» امام به او توضیح داد که صلح به دلیل نبود یاران وفادار و خطر نابودی شیعیان بوده است. حجر به مخالفت خود ادامه داد و سرانجام توسط معاویه در مرج عذراء به شهادت رسید.
از سوی دیگر، مسیب بن نجبه پس از نقض صلح، پیشنهاد بازگشت به جنگ را داد اما پس از درک مصلحت امام، به جمع شیعیان مخالف پیوست و از دعوتکنندگان امام حسین علیهالسلام بود. سلیمان بن صرد خزاعی از شیعیان کوفه به صلح امام حسن علیهالسلام با معاویه اعتراض شدیدی کرد و با عبارت توهینآمیز «یا مذل المؤمنین» امام را خطاب نمود. امام با حلم پاسخ دادند که این صلح به دلیل خیانت سپاه، کمبود یاوران وفادار و خطر نابودی شیعیان بوده است. امام حسن علیهالسلام به او فرموند که «به خدا ذلیل و زنده شما برای من بسیار ارزشمندتر است تا آنکه عزیز باشید و مرده». پس از شهادت امام حسین علیهالسلام، سلیمان با احساس گناه از عدم حضور در کربلا، قیام توابین را رهبری کرد و در نبرد عین الورده به شهادت رسید. این ماجرا نشاندهنده ضعف بصیرت برخی شیعیان و در مقابل، حکمت امام حسن علیهالسلام در حفظ جان شیعیان و افشای چهره معاویه بود.
سخن پایانی
«پس از چهل سال» از آن جهت کتاب خوبی است که در عین سادگی و همه فهمی، نگاهی عمیق به ماجرای صلح امام دوم شیعیان و معاویه انداخته است. پنج فصل کتاب به خوبی مخاطبان را در حال و هوای آن روزها قرار میدهد. همچنین در این کتاب برای مخاطبان مشخص میشود که وضعیت آن روزهای جهان اسلام، به خصوص وضعیت امام حسن علیهالسلام به قدری پیچیده و غیر قابل پیش بینی بود که حتی نزدیکترین یاران ایشان هم ممکن بود در مواجهه با آزمونهای پیاپی به خطا بیفتند و از مسیر حق منحرف شوند. پس از چهل سال کتابی است ضروری برای کسانی که میخواهند با وضعیت جامعه اسلامی در دوران خلافت امام حسن و پس از آن آشنا شوند.