محضر رئوف
اگر قرار باشد یک کتاب، فقط یک کتاب، فقط ۱۳۶ صفحه، خیلی مختصر و مفید، جواب این سوالها را بدهد و هواییات کند تا صحن اسماعیل طلای حرم، آن یک کتاب، «محضر رئوف» است. یک کتاب جمع و جور، با سه بخش که یکی از یکی، خواندنیتر و جذابتر از کار درآمده.
گاهی زیارت نه با اشک شروع میشود و نه با ضریح تمام؛ با کلماتی آغاز میشود که دل را از دور به پنجره فولاد پیوند میزند. «محضر رئوف» کتابیست که زیارت را پیش از سفر، از قلب زائر شروع میکند و طبق بیانات رهبر انقلاب پیرامون امام رضا تدوین و گردآوری شده است. رهبر معظم انقلاب نیز در تاریخ ۱۳۹۳/۰۶/۱۶ فرمودند: «مضجع (آرامگاه) علیبن موسیالرضا علیه السلام، مطاف(محل طواف) ملائکه آسمانهاست، محل حضور توجهات الهیاست.» به مناسبت روز آخر ماه صفر که سالروز شهادت حضرت علیبن موسی الرضا علیهآلافالتحیةوالثناء، بخش کتاب KHAMENEI.IR در یادداشتی به قلم محمد رستمپور به مرور این کتاب میپردازد.
«اگه دستم به ضریح نرسید، چی؟»، «نتونستم ذکر بالای سر امام رو بخونم»، «وقتی رسیدم جلوی ضریح، گریهام نمیاومد». از این دست سؤالها، هر شبانهروز پرسیده میشوند؛ از خادمان آستان قدس رضوی، از روحانیونی که در حرم پشت میزهای «پاسخگویی به سؤالات شرعی نشستهاند» یا حتی از بزرگترها، پیرمردها و پیرزنهایی که شمار زیارتشان از شمار سالهای عمرشان بیشتر شده.
ما دوست داریم هر وقت دلمان گرفت، بیمعطلی دعوت بشویم مشهد و از ابتدای زیارت تا انتها، از همان ساعت اول، سراپا شوق باشیم و اشک. اصلاً ما زیارتی را زیارت محسوب میکنیم که سراسر گریه باشد. جوری که هر وقت اراده کنیم، بزنیم زیر گریه و سر به دامان حضرت ثامن علیهالسلام بگذاریم و سیر درددل کنیم از رنج و سختی روزگار، از بدهیهایمان، از بیماریهایمان، از امتحان کنکورمان، از سربازی برادرمان یا از بازنشستگی پدرمان. و بعد زیارت تمام نشده، از صحن گوهرشاد بیرون نیامده، تلفنمان زنگ بخورد که «دعات مستجاب شد، امام رضا جوابت رو داد».
اما کم پیش میآید زیارتهای ما اینجوری شروع شود و اینجوری تمام شود. همین که امام علیهالسلام سالی یک بار هم ما را بطلبد، افتخار میکنیم که مشهدی شدهایم. اما چه میشود که امام بعضیها را بیشتر میطلبد. بعضیها هوایی میآیند و میروند و هتل میگیرند و محل استراحتشان تا باب الجواد فاصلهای ندارد. آیا امام رضا علیهالسلام بعضیها را بیشتر دوست دارد؟ نشانه دوست داشتن بیشتر امام، پولدار بودن است؟ اصلاً باید چه کار کرد که امام رضا علیهالسلام بیشتر دوستت داشته باشد.
اگر قرار باشد یک کتاب، فقط یک کتاب، فقط ۱۳۶ صفحه، خیلی مختصر و مفید، جواب این سؤالها را بدهد و هواییات کند تا صحن اسماعیل طلای حرم، آن یک کتاب، «محضر رئوف» است. یک کتاب جمع و جور، با سه بخش که یکی از یکی، خواندنیتر و جذابتر از کار درآمده. کتاب، کار انتشارات صهباست که یکی از ناشرینیست که چند سالی است بیانات آیتالله خامنهای را تدوین و تجمیع میکنند و براساس موضوعات مختلف میسپارند به بازار نشر.
در بخش اول، نکاتی از بیانات رهبر انقلاب در مورد آداب زیارت آمده. همین که «معرفت، محبت را زیاد میکند؛ محبت هم وقتی قدری زیاد شد و توسل ایجاد شد، معرفت را بیشتر میکند؛ لذا روی هم اثر میگذارند». یعنی که برای اینکه امام رضا علیهالسلام را بیشتر دوست داشته باشیم، باید در مورد زندگی و کلامش بیشتر بدانیم. کمتر کسی از ما میداند که زندگی امام رضا علیهالسلام سه بخش داشته: اول در دوران هارونالرشید که قلدرِ مستبدِ فاسدِ خودرأیِ ظالمی بوده است که قدرت او را «امروز در دنیا، این سیاستمداران و حاکمان و پادشاهان و روسای جمهور دنیاپرست، هیچکدام ندارند». حضرت در دوران هارون، یک «مبارزه تشکیلاتی عاقلانه و آرام» دنبال میکردند و کوشش ایشان «این بود که نگذارند آن اندیشه درست اسلامی و تفسیر درست قرآن از ذهن مردم دور بشود». در این دوران، حضرت مبتنی بر تقیه که به غلط، شکلی از انفعال معنا شده؛ در پی آن بودهاند که خود و شیعیان را از تیررس دشمنان دور کنند و مراکز تشیع در سراسر کشورهای اسلامی را «با یک پیوند فکری و مالی» به هم متصل کنند.
این مبارزه حضرت رضا علیهالسلام اتفاقاً یک مبارزه کاملاً انقلابی بوده. چرا که حضرت با هدف آگاهیبخشی در پی آن بودند که اثبات کنند «اولاً خلفا غاصب مقام خلافت الهیاند. دوم به مردم بفهمانند که اینها غاصب بیتالمالند. سوم به مردم بگویند و خبر بدهند که حاملان اصلی اسلام و مفسران واقعی قرآن، یعنی فرزندان پیغمبر، صاحبان حق خلافت و حق حکومتند. چهارم به مردم بگویند که اگر میخواهند مسلمان و مومن واقعی باشند، بایستی پیوندشان را با خاندان پیغمبر محکم کنند؛ ولایت. ولایت یعنی این». کتاب، از بیانات رهبر انقلاب طی سالهای مختلف در مورد سیره حضرت رضا علیهالسلام است که البته با دقت کنار هم قرار گرفته. گویی یک سخنرانی طولانی را میخوانیم اما به خاطر جداسازیهای هنرمندانهای که کتاب هم در بخشبندی دارد و هم در ترکیب فرازهای مرتبط دارد، خواننده دچار خستگی و ملال نمیشود.
بخش دوم سیره حضرت رضا علیهالسلام به تدبیر و ابتکار امام هشتم در پنج سال اختلاف و ستیز امین و مأمون، فرزندان هارونالرشید در تصدی مقام خلافت اختصاص دارد. و در نهایت، در دوران پایانی که اندکی بیش از دو سال طول کشید، امام توانست کید و نیرنگ پیچیده مأمون در اعطای مقام ولایتعهدی به حضرت را علیه خود او به کار گیرد و در نهایت، از تک تک عملیاتهای مأمون در جهت تقویت تشیع استفاده کند. در نظر رهبر انقلاب، مأمون در نظر داشت با کشاندن امام از مدینه به مرو، مبارزه انقلابی شیعیان را دچار محافظهکاری و انفعال کند و «مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافتهای اموی و عباسی» را تخطئه کند. همچنین «ادعای دیگر شیعیان مبنی بر زهد و پارسایی و بیاعتنایی ائمه به دنیا نیز با این کار نقض میشد». در مقابل، امام اولاً نشان داد که قبول ولایتعهدی در سایه تهدید است و ثانیاً قبول ولایتعهدی بدون پذیرش مسئولیت سیاسی آن مثل حق انتصاب و برکناری، در واقع «یعنی تهیه و تقسیم امکانات میان عناصر انقلابی و زبده».
کتاب به سادگی نشان میدهد که اولاً مأمون تا چه اندازه مکار و حیلهگر بوده و تاکتیکهایی که امام به کار گرفته، مانند تماس با شیعیان در مسیر مدینه تا مرو یا آمادگی برای نماز عید به شکل کاملاً خاضعانه و پابرهنه، تا چه اندازه مبتکرانه و خلاقانه و سیاستمدارانه و در عین حال، شگفتانگیز بوده است. کتاب نشان میدهد فهم سیره منحصربهفرد اهلبیت معصومین در گروی درک تاریخ سیاسی حکومت امویان و عباسیان است. چنان که به تعبیر امیرالمومنین علیهالسلام، برای شناخت حق باید باطل را بشناسید.
در بخش پایانی کتاب، ۲۲ حدیث از امام رضا علیهالسلام که در سالهای مختلف شرح و بسط داده شده، آمده که برای استفاده مخاطبین و ارتقای بینش و معرفت آنها فوقالعاده مفید است. نویسنده یا به تعبیری مولف کتاب، در صفحه ۲۱ کتاب گفته «بعضی خیال میکنند حتماً باید بروند به ضریح بچسبند... بعضیها چسبیدهاند به ضریح اما دلشان اصلاً متصل به امام رضا نیست. یکی هم ممکن است دورتر باشد، اما دلش متصل باشد، این خوب است». اتصال به امام رضا علیهالسلام شدنی است و شیرین. نمی از این شیرینی را کتاب «محضر رئوف» به شما میچشاند!