۱ | ![]() | |
۲ | ![]() | معلمان میتوانند به دانشآموزان در شناخت نقاط قوت و ایجاد تابآوری کمک کنند. |
۳ | ![]() | |
۴ | ![]() | |
۵ | ![]() | |
۶ | ![]() | |
۷ | ![]() | |
۸ | ![]() | مناقشهای علمی دربارهیِ نسبت میان معنا و خوشی موجب طرح پرسشهایی بنیادین دربارۀ نحوهیِ خوب زیستن شده است. |
۹ | ![]() | |
۱۰ | ![]() | |
۱۱ | ![]() | |
۱۲ | ![]() | |
۱۳ | ![]() | |
۱۴ | ![]() | وقتی پا به سن میگذاریم، وقتی به قفسۀ کتابفروشیها نگاه میکنیم، حسرتی شیرین و غمی سنگین بر دلمان مینشیند. کتابهایی را میبینیم که قبلاً خواندهایم، کتابهایی که میدانیم دیگر هرگز نخواهیم خواند و آیندهای که دیگر در آن اتفاق عجیبی نخواهد افتاد. |
۱۵ | ![]() | مردهها حرف نمیزنند، ولی کالبدشکافها بلدند چطور از آنها حرف بکشند. آنها اجساد را پروندههایی بایگانیشده میبینند و، وقتی دربارۀ مردهها خیالبافی میکنند، انگار دارند از روی پرونده میخوانند: «ساییدگی دندهها نشان میدهد زیاد زمین میخورده، |
۱۶ | ![]() | |
۱۷ | ![]() | اگر بهصورت اتفاقی شنوندۀ صحبتهایی باشید که بین اعضای یک خانواده در جریان است، متوجه میشوید که از کلمهها و تعبیراتی استفاده میکنند که هیچ تصوری از معنایشان ندارید. این کلمهها، که به آنها «خانهگویش» میگویند، |
۱۸ | ![]() | |
۱۹ | ![]() | |
۲۰ | ![]() | |
۲۱ | ![]() | |
۲۲ | ![]() | |
۲۳ | ![]() | سابقهٔ اجمالی یک تعبیر شاهنامه و بحث مختصر در حسن و قبح آن |
۲۴ | ![]() | |
۲۵ | ![]() | |
۲۶ | ![]() | میتوان گفت نوع مخاطبانِ یک اثر و بستری که نوشته در آن نشو و نما مییابد، تعیینکننده و پردازشگرِ محتوایی نو و دگرگونه از مفهومی واحد است و در متنی که به اقتضای حال خوانندگان پدید میآید، تأثیر خود را نشان میدهد. |
۲۷ | ![]() | |
۲۸ | ![]() | |
۲۹ | ![]() | وصف ابزار برجستهسازی در متن ادبی و محرک عواطف و احساسات مخاطب است. از آغاز شعر فارسی تاکنون، شاعران این عنصر مهم را در همة قالبهای شعری و منظومههای روایی به کار بردهاند. روایت، شیوة ارائة رخداد یا رخدادهاست و در تحلیل روایت عوامل دخیل در روایت، زمان و اجزای روایت، بررسی میشود. |
۳۰ | ![]() | مقامه نوعی از ادب منثور در عرصۀ ادبیات عرب و فارسی است. نویسندگان متعددی از این نوعِ ادبی استقبال و اقتباس کردهاند که ازجملۀ آنان میتوان به ابوالقاسم محمد حریری اشاره کرد. |
۳۱ | ![]() | |
۳۲ | ![]() | این الگو این امکان را فراهم میآورد تا بهطور نظاممند، میزان مشارکت اشخاص داستان در وقوع رویدادها و نیز نقش انگیزه و ارادۀ آنها در وقوع کنشها و رخدادها دریافته شود. |
۳۳ | ![]() | |
۳۴ | ![]() | |
۳۵ | ![]() | |
۳۶ | ![]() | |
۳۷ | ![]() | |
۳۸ | ![]() | تمام اعمال ما ریشه در افکار ما دارد، به این اعتبار تمام وضعی که در آن بسر میبریم، نتیجه اندیشه ما است. گاهی فرافکنی کرده و ناملایمتیهای احتمالی در اوضاع و احوالمان را به دین، مذهب، نظام حاکم و... نسبت میدهیم، غافل از اینکه آبشخور بسیاری از مسائل و گرفتاریهای ما به عامل انسانی و کمرمق شدن عرصه فکریمان برمیگردد. |
۳۹ | ![]() | کتاب مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه از عزالدین محمود کاشانی (متوفی 735 ق) جایگاهی استوار در مطالعات عرفان اسلامی دارد. |
۴۰ | ![]() | |
۴۱ | ![]() | به سبب اهمیت مثنوی معنوی و بسیاریِ پژوهشهای علمی، مقالههای گوناگون و پرشماری دربارۀ این اثر نوشته شده است. هریک از این مقالهها از دیدگاهی ویژه میکوشند جنبهای از جنبههای مثنوی را تحلیل و تبیین کنند. شمار بسیاری از این مقالهها به شرح بیت یا ابیاتی از مثنوی، فهم متن آن و مطالعۀ تطبیقی مثنوی با آثار دیگر میپردازند. |
۴۲ | ![]() | اسطورۀ کیومرث یکی از اسطورههای مهم فرهنگ ایرانی است. این اسطوره ازنظر پژوهشی ظرفیت بسیاری دارد و آن را از جنبههای مختلف میتوان بررسی کرد؛ ازاینرو به پژوهشهای روشمند و منسجم بر مبنای نظریه و نقد ادبی نیازمند است. |
۴۳ | ![]() | |
۴۴ | ![]() | آز یکی از مفاهیم حکمت عملی است که در پندار و گفتار و کنش آدمیان آشکار میشود. این مفهوم در ادبیات کلاسیک ایران در انواع و قالبهای مختلف ادبی به شکلهای روایی و غیرروایی بازنمایی شده است. |
۴۵ | ![]() | باتوجهبه نقل بسیاری از اشعار رودکی در فرهنگهای لغت و دسترسینداشتن این بزرگان به برخی از این فرهنگها، همچنین وجود ابیات نو، ضبطهای متفاوت و انتسابهای برخی ابیات رودکی به شاعران دیگر و برعکس، یکی از این فرهنگهای لغت در این پژوهش بررسی میشود. این اثر، فرهنگ شرح بحر الغرائب یا لغت حلیمی است. |
۴۶ | ![]() | |
۴۷ | ![]() | بعضیها هر کتاب را فقط یکبار میخوانند و بعد از گذشت مدتها تقریباً بیهیچ کموکاستی همۀ آن را به یاد میآورند. اما بیشتر ما اینطور نیستیم و این موضوع خیلی ناراحتمان میکند و مدام خودمان را بابت روش مطالعهمان ملامت میکنیم یا حافظۀ ضعیفمان را مقصر میدانیم. |
۴۸ | ![]() | |
۴۹ | ![]() | |
۵۰ | ![]() |