سنت کمک الهی مشروط بر حرکت کردن در خط او
[دو حادثه عجیب، پیدرپی در کار افغانستان اتفاق افتاد که هیچکدام از این دو حادثه، پیشبینی نمیشد]
حادثهی دوم که آن هم از لحاظ عجیب بودن، کمتر از اولی نیست، این است که بعد از آنکه روسها رفتند و دولت صوری افغانستان تنها ماند، تحلیل همه این بود که با یک حملهی مجاهدان، قضایا تمام خواهد شد و مجاهدان پیروز خواهند گردید. حادثهی دوم این بود که مجاهدان شکست خوردند و پیروز نشدند. این عدم پیروزی، شکست بود؛ ما که نمیتوانیم خودمان را فریب بدهیم. این مورد هم قابل پیشبینی نبود. این هم جز با اطلاع از سنن الهی، ممکن نبود کسی پیشبینی کند. سنن الهی این است که اگر در خط او و برای او و با تمسک به ارادهی او حرکت کردید، پیش میروید؛ والّا نمیروید.
من این آیهی شریفه را مکرر در باب قضایای افغانستان و ایران خواندهام. دربارهی قضایای افغانستان هم این آیه صادق است: «بسماللَّهالرّحمنالرّحیم. و لقد صدقکم اللَّه وعده اذ تحسّونهم باذنه». اول شما دشمن را بیچاره کردید، «حتّی اذا فشلتم و تنازعتم فیالامر و عصیتم من بعد ما أراکم ما تحبّون منکم من یرید الدّنیا و منکم من یرید الاخرة ثمّ صرفکم عنهم لیبتلیکم». خوشبختانه دنبالهی آیه میفرماید: «و لقد عفا عنکم»(۱)؛ این است دیگر.
باید با همان نواخت اول، حرکت ادامه پیدا میکرد. وقتی که مجاهدان، در لحظهیی که باید بیش از همه، مخلصانه وارد عمل بشوند، با دیدِ سیاسیِ مصلحتاندیشانه و سودجویانه به قضایا نگاه کردند؛ این گروه خواست آن گروه را پس بزند؛ آن گروه خواست فلان قِمّه را تصرف کند، کار خراب شد. حالا هم راه همان چیزی است که در این ده، یازده سال، بلکه اگر یک مقدار از جلوتر ببینیم، در این پانزده، شانزده سالی که مبارزات شما برادران افغانی با دولتهای جائر حاکم بر افغانستان شروع شده؛ همانطور که حرکت میکردید، همانطور حرکت کنید؛ یعنی با نیت خالص برای خدا و عملی که در آن، هیچ اثر و نشانهیی از اهوای نفسانی نباشد. این، راه پیشرفت است.۱۳۶۹/۰۱/۲۲