- ب ب +

اندر نفس

 پس گوییم : گروهی از ضعفای خلق که رنج آموختن علم نتوانستند کشیدن و لطایف را به صورت خویش نتوانستند کردن، گفتند : نفس چیزی نیست به ذات خویش قایم، بل اعتدال طبایع است آنچه مر جسد حیوان را همی زنده دارد و این فعل ها از او همی آید. و دلیل آوردند. بر درستی این قول بدانچه گفتند : چو اعتدال از حال خویش بشود به دیوانگی یا بیماری یا به مستی، آن فعل از او همی ناقص آید و مر چیزهای دانسته و شناخته را همی نداند و نشناسد. پس گفتند که این حال دلیل است بر آنکه آنچه این فعل ها و علم ها مر او را بود، اعتدال بود تا چو اندر او نقصان آمد، نقصان اندر فعل و علم او پدید آمد. و گفتند که چو به اندک مایه نقصانی که اندر اعتدال همی آید، اندر علم و عمل مردم نقصان همی پدید آید، واجب آید که چو اعتدال به ویران شدن جسد به جملگی برخیزد، پس از آن از این داننده و دانش او هیچ نماند و نیست شود. و این قول گروهی است که مر نفس را پس از فساد جسد، بهستی نگفتند.
 
ناصرخسرو » زاد المسافرین