دشمن اصلی را ارکان نهضت ملی شدن نفت میدانند نه آمریکا و انگلیس!
ارزیابی شما از کتابهایی که با موضوع کودتای ۲۸ مرداد در دو حوزهی تألیف و ترجمه در ایران منتشر شده چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی چیست؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم. در ارتباط با سؤال اوّل شما باید عرض کنم کتابهای تحقیقیای راجع به این موضوع نوشته یا ترجمه شده که به لحاظ محتوایی بعضاً ارزشمند هم هست. امّا یک مشکل اساسی دارد در این حوزهی تولیدات فکری، و آن اینکه عمدهی کسانی که این کتابها را نوشتند یا جهتگیری ضدّ ملّیّون داشتند یا جهتگیری ضدّ مذهبیها. این امر باعث شده که ما از رویکرد درست در ارتباط با نهضت ملّی شدن صنعت نفت غافل باشیم. یعنی دشمن را در درون جبههی ائتلاف نیروهای ضدّ انگلیسی دنبال کنیم. به عبارت دیگر، در این آثار نویسندگان یا مترجمین دنبال محکوم کردن یکی از پایهها و اضلاع ارکان نهضت هستند. ما اگر برای نهضت سه رکن قائل باشیم ـ نیروهای ملّی و رهبری دکتر مصدّق، نیروهای مذهبی به رهبری آیتاللّه کاشانی، و نیروهای مردمی متشکّل به رهبری نوّاب صفوی ـ آثاری که چاپ میشود تلاش میکنند که یکی از این ارکان را موضعش را درست تلقّی کنند و سایر اضلاع را عملکردشان را موجب انحراف نهضت قلمداد کنند. خب، این باعث میشود که دشمنیها و ضدّیّتها با این مطالبهی دقیق و اساسی ملّت ایران مسیر انحراف را طی کند. یعنی به جای اینکه در این تحقیقها ما دشمن را بشناسیم و نسبت به دشمن موضع خودمان را تنظیم کنیم، یکی از آن سه پایهی نهضت را به عنوان دشمن تلقّی میکنیم و مخالفت خودمان را در آن مسیر قرار میدهیم. در حالی که این ما را از شناخت دشمن اصلی در ماجرای نهضت ملّی شدن صنعت نفت منحرف میکند. خب، ادامهی این نوع نگارشها نهتنها به ما کمکی در شناخت نهضت ملّی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد نمیکند بلکه به عکس ما را درگیر نزاعهای کاذب میسازد. این نزاعهای کاذب کاملاً به نفع دشمن است؛ یعنی به نفع کسانی است که کودتا را تدارک دیدند تا مطالبات ملّت ایران را سرکوب کنند.
خوشبختانه موضع رهبر انقلاب در مورد نگاه به ملّیّون واقعی نه ملّیّون کاذب و وارداتی موجب یک تغییرات اساسی شده که باید به فال نیک گرفته بشود. یعنی در آستانهی چند انتخابات گذشته ایشان دعوت کردند از همهی اقشار جامعه برای مشارکت در انتخابات و اعلام کردند که اگر ایران هم برایتان مهم است در انتخابات شرکت کنید تا ایران قویتر بشود.
کتابهایی که در دو حوزهی ترجمه و تألیف راجع به این موضوع در ایران منتشر میشوند هر یک چه جنس و روایتی از کودتای ۲۸ مرداد را تقویت میکنند؟
نهضت ملّی شدن صنعت نفت که منجر به کودتای ۲۸ مرداد شد، میتواند در شناخت ما در صفبندیهای جامعه نقش اساسی ایفا کند. یعنی بهراحتی یک ایرانی میتواند صفبندیها را بشناسد: دشمنان ملّت ایران و موافقان ملّت ایران، موافقان مطالبات ملّت ایران را درواقع بهخوبی شناسایی کند. امّا وقتی این جهتگیریها مخدوش میشود، یعنی ما دعوا را به جبههی داخلی خودمان سوق میدهیم و سعی میکنیم دشمن را از میان این سه رکن نهضت شناسایی کنیم و به مخاطبمان معرفی کنیم، طبیعتاً این صفبندی بسیار بسیار شفاف را مخدوش میکنیم. در حالیکه بهراحتی میتوانیم آمریکا و انگلیس را بهعنوان دشمن بیرونی و دربار و سلطنتطلبها و شاه و خانوادهی او را در صف دشمن ببینیم. با انعکاس این مطلب که دکتر مصدّق مثلاً در این زمینه خائن بوده یا به عکس آیتاللّه کاشانی خائن بوده یا شهید نوّاب صفوی خائن بوده، این باعث انحراف در دشمنشناسی میشود. و در مقولهای که بهراحتی میتوانیم موافقین و مخالفین ملّت ایران را بشناسیم، این شناخت حاصل نمیشود. بنابراین ضعف اساسیای که امروز آثار منتشره دارد، انحراف در دشمنشناسی است. من اینجا لازم است توضیح بدهم که من مخالف نقد پایههای نهضت نیستم. اگر سه پایه برای نهضت قائل باشیم یا سه رکن قائل باشیم، نقد این سه رکن رهبری نهضت ایرادی ندارد. امّا عمدتاً به دلیل یک دعوای کاذب دشمن فراموش میشود و یکی از این سه رکن دشمن معرفی میشود که همهی ایرادها یا انحرافها به او برمیگردد. او عامل شکست نهضت معرفی میشود که این قطعاً بهرهگیری ما را از چنین موضوع تاریخی مهم، درواقع کاملاً منتفی میکند.
با توجه به اینکه در حوزهی تاریخ معاصر، تعدادی از موسسات و ناشران حاکمیتی و دولتی هم فعالیت میکنند، فعالیت آنها را چطور ارزیابی میکنید؟
متأسّفانه برخی ناشران حاکمیتی و دولتی هم نتوانستند کمکی به اصلاح این اقدام بکنند؛ بعضاً حتّی این مطلب را تشدید کردند. بهعنوان مثال، بعضی کتابها به نام بازخوانی نهضت، به نام بازخوانی نهضت ملّی ایران، نهتنها هیچ کمکی به اصلاح این مسئله نکرده بلکه به نظر من ـ یعنی به نظر کارشناسی من ـ با یک برخورد غیرمنصفانه موجب تشدید این نزاعهای کاذب میشود. در حالیکه انتظار میرفت این نوع آثاری که بعد از انقلاب منتشر میشود بتواند یک نقد منصفانهای در ارتباط با جریاناتی که از مطالبات ملّت ایران در نهضت ملّی شدن صنعت نفت حمایت میکردند، داشته باشد و عداوت بیگانه را در این نهضت و عوامل داخلیشان را کاملاً برای شناخت هم دشمن بیرونی و هم عوامل داخلی تقویت کند. این کار نهتنها نشده بلکه یک دعوای کاذب را بعد از انقلاب شاهدیم که البته یک بحث مستقلی را میطلبد؛ اینکه این دعوا که در ابتدای انقلاب از سوی برخی دنبال میشد چه ریشهای دارد.
آثاری که چاپ میشود تلاش میکنند که موضع یکی از ارکان نهضت را درست تلقّی و عملکرد سایر اضلاع را موجب انحراف نهضت قلمداد کنند. این ما را از شناخت دشمن اصلی در ماجرای نهضت ملّی شدن صنعت نفت منحرف میکند. این نزاعهای کاذب کاملاً به نفع دشمن است.
از آنجاییکه این دعواهای کاذب نگذاشت تشخیص درست در مورد عملکرد دربار پهلوی در موضوع کودتا و مطالبات ملّت ایران در نهضت ملّی شدن صنعت نفت به یک نتیجهی درست نائل بیاید، طبیعتاً فرصتی ایجاد کرد برای پهلوی که خودش را مدافع حقوق ملّت ایران معرفی کند. و اعلام کند که افزایش قیمت نفت در سال ۵۲ نشان از اهتمام شاه برای دفاع از حقوق ملّت ایران است و چون شاه دفاع ارزندهای از حقوق ملّت ایران در ارتباط با افزایش قیمت نفت به عمل آورده، دشمنی غرب را به جان خریده و از چند سال بعد غرب تصمیم به سرنگونی او گرفته. خب، ببینید اگر تاریخ خوب بازگو میشد هرگز چنین بحثهای خلاف واقعی جا باز نمیکرد. متأسّفانه خطاهایی که ما در این عرصه مرتکب شدیم، موجب شده امروز این تلقّی ایجاد بشود که بله، پهلویها مدافع حقوق ملّت ایران بودند تا حدّی که غرب را به دشمنی با خودشان کشاندند. این واقعیت به هیچ وجه ندارد؛ خب مسلّم است این مطلب. امّا در عین حال با توجّه به برخی مانورهای تبلیغاتیای که در آن موقع اتخاذ شد ـ یعنی در سال ۵۲ ـ برای اینکه مشخّص نشود نیکسون، که بر پایهی افزایش قیمت نفت میخواست ژاندارمهایی در مناطق مختلف جهان تعیین کند و سلاح او را تأمین کند و از این طریق آمریکا خودش بعد از شکست در ویتنام درگیر مسائل منطقهای نشود و یکسری ژاندارمها این مسئولیت را به عهده بگیرند، این افزایش قیمت نفت بر این اساس صورت گرفت. حالا البته جنگ اعراب و اسرائیل هم به صورت موقّت در افزایش قیمت نفت تأثیر داشت. امّا آنچه بهطور مشخص تأثیر در افزایش قیمت نفت داشت، همان بحث تأمین هزینههای دپوی تسلیحات در نقاط مهم استراتژیک جهان بود. خب، این را امروز سلطنتطلبها به شاه نسبت میدهند و میگویند شاه یکتنه در برابر غرب ایستاد و از حقوق ملّت ایران دفاع کرد و حتّی موجب شد که جایگاه خودش را به این دلیل از دست بدهد و دشمنی غرب منجر به سرنگونی او بشود. خب، این روایت تأثیرات بسیار مخرّبی بر شناخت انقلاب اسلامی میگذارد؛ یعنی پایههای تغییر را در ایران به گونهای بسیار انحرافی مطرح میکند. به عبارت دیگر، دخالت غرب در پیروزی انقلاب اسلامی را به نوعی القا میکند. این ناشی از ایرادی است که ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مرتکب شدیم. اشتباهی که مرتکب شدیم این بود که اجازه دادیم دعوای کاذب ملّیّون و مذهبیون بعد از انقلاب شکل بگیرد. گرچه امام در این قضیه ایستادگی کردند و با جریان مظفّر بقائی برخورد کردند، امّا متأسّفانه تأثیرات منفی خودش را در این زمینه گذاشت.
پیشنهاد شما برای تولید آثار کیفی و مورد اقبال بازار کتاب در این حوزهها چیست؟
خوشبختانه موضع رهبر انقلاب در مورد نگاه به ملّیّون واقعی نه ملّیّون کاذب و وارداتی موجب یک تغییرات اساسی شده که باید به فال نیک گرفته بشود. یعنی در آستانهی چند انتخابات گذشته ایشان دعوت کردند از همهی اقشار جامعه برای مشارکت در انتخابات و اعلام کردند که اگر ایران هم برایتان مهم است در انتخابات شرکت کنید تا ایران قویتر بشود. خب این یعنی ملّیّت هم در جایگاه خودش دارای ارزش قابل ملاحظه است. یعنی نگاه ملّی بدون وابستگی به بیگانه دارای ارزش هست از دیدگاه انقلاب اسلامی. در ارتباط با تجاوز دوازدهروزهی اخیر صهیونیستها خوشبختانه این موضوع باز هم پررنگتر شد. یعنی ارزش گذاشتن به نگاه کسانی که ایران برایشان مهم است. ایران از جهت میهن، وطن دارای اهمیت است. این مسئله تا حدّ زیادی در آینده اصلاح خواهد شد. یعنی مرزبندیها شفافتر خواهد شد و ما به صرف اینکه یک کسی در نهضت ملّی شدن صنعت نفت ملّی بوده، نگاه مذهبی قویای نداشته یک نزاع را با او نخواهیم داشت. نه تنها نزاع را با او دنبال نمیکنیم بلکه این میتواند موجب همبستگیها در بعضی از زمینهها هم باشد. لذا به نظر من شفاف شدن موضع رهبری نظام نسبت به بحث ملّیّت و ملّیّونی که برایشان ایران اهمیت دارد و بین منافع غرب و منافع ایران قطعاً منافع ایران را به آن ارجحیت میدهند، این مسئله میتواند در این حوزه یا در این موضوع تاریخی تأثیرات اصلاحی خوبی داشته باشد.