خیزش علیه بیسوادی
«مسألهى آگاهى و رشد معنوى و فکرى در میان مردم ما ارتباط مستحکمى با سواد آنها دارد و ما مىدانیم که آمار بىسوادى در جامعهى ما یک آمار تأسفانگیزى است. درصد بىسوادان در کشور ما درصد بالایى است. اگر قرار باشد که مردم ما آگاهى و معرفت و رشد انقلابى و اطلاع از مسائل عمیق انقلاب را به صورت خودکار پیدا بکنند این نیرو و قوه در آنها بوجود بیاید که مسائل را که روزبهروز پیچیدهتر و مشکلتر و معضلتر و چند بعدىتر میشود بفهمند با این سطح عظیم بىسوادى چنین چیزى میسور نیست.»(۱) آنچه خواندید بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان نهضت سواد آموزی سراسر کشور است. ۷ دی سالروز صدور فرمان حضرت امام برای تأسیس نهضت سواد آموزی در سال ۱۳۵۸ است.
۹۰درصد بیسوادی روستایی
برابر آخرین سرشماری در سال ۱۳۵۵ نسبت بیسوادی جمعیتِ شش سال به بالا در ایران ۵۲.۲ درصد و در جمعیت پانزده تا ۴۹ سال ۵۷ درصد و در جمعیت هفت تا چهارده سال ۲۶ درصد بوده است. این شمار در روستاها به مراتب بیشتر از شهر بوده است.
در مناطق روستایی نرخ بیسوادی زنان در سال ۱۳۵۰ (هفت سال به بالا) ۹۱ درصد بود. تنها نه درصد زنان روستایی به زحمت قادر به خواندن و نوشتن بودند و در سال ۱۳۵۵ نرخ بیسوادی در مناطق روستایی حدود هفتاد درصد و در میان زنان روستایی حدود ۸۳ درصد بود.(۲)
در همین سال از جمعیت ۶.۶ میلیون نفری زنان روستایی بالاتر از ۷ سال، قریب یک میلیون نفر باسواد بودند (۱۶.۵ درصد) و ۵.۶ میلیون زن روستایی کشور در این سال (۱۳۵۵) یعنی ۸۳.۵ درصد را زنان بیسواد تشکیل میدادند.(۳)
در گزارشی دیگر آمده: «براساس آمار رسمی به هنگام پیروزی انقلاب اسلامی، ۶۹ درصد جمعیت ایران بیسواد بودند.»(۴)
قیام علیه بیسوادی
آمارها و اخبار میزان بیسوادی تا اندازهای بود که در همان سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب امام نهضت سواد آموزی را به راه انداختند: «اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خستهکننده، برای مبارزه با بیسوادی به طور ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا انشاءالله در آینده نزدیک هر کس نوشتن و خواندن ابتدایی را آموخته باشد.»(۵)
ایشان در آن پیام با اشاره به کمکاری رژیم پهلوی در آموزش عمومی و محروم بودن اکثر افراد کشور از نعمت خواندن و نوشتن، مردم و مسئولان را به نهضت سوادآموزی در کشور فراخواندند و باسواد بودن مردم را از نیازهای اولیه برای هر ملّت و در ردیف بهداشت و مسکن بلکه مهمتر از آنها دانستند.(۶)
امام در آن پیام یادآور شدند، بیسوادی در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه دینی که طلب علم را فریضه میداند، مایه خجالت است. ایشان در ادامه پیام خواستار بسیج عمومی همه اقشار مردم و نهادهای آموزشی و دینی برای سوادآموزی شدند و بر اساس ضرورت یاد شده برنامهای دراز مدت و طرحی نو و ضربتی را برای سوادآموزی ضروری دانستند و به دولت و مردم توصیه کردند بدون فوت وقت و تشریفات خستهکننده با بسیج عمومی، برای مبارزه با بیسوادی قیام کنند.(۷)
وجود نهضت سواد آموزی در حالی بود که وزارت آموزش و پرورش هم وجود داشت اما چرا این نهضت به دستور امام راه افتاد؟ آیتالله خامنهای این موضوع را چنین تبیین کردهاند: «آموزش و پرورش واحد بزرگى است، داراى کادرهاى وسیعى است اما به تنهایى براى این کار کافى نیست و نهضت سوادآموزى که از بیان امام و از فرمان امام الهام گرفت باید بصورت جهادى بصورت نهادى به کمک آموزش و پرورش بشتابد و مهمترین حرکت را به صورت ضربتى در این برههى از زمان [...] آغاز کند.»(۸)
حضور شورای انقلاب
۲۰ شهریور ۱۳۵۹ حجتالاسلام دکتر محمدجواد باهنر شورای انقلاب و سرپرست سابق وزارت آموزش و پرورش به نمایندگی از سوی دولت و شورای انقلاب کارنامه عملکرد شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران را در حضور خبرنگاران داخلی و خارجی و طی مصاحبهای مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی ارائه داد. دکتر محمدجواد باهنر در این کنفرانس ابتدا به تاریخچه تشکیل شورای انقلاب اشاره کرد و در ادامه به مواردی از جمله اقدامات و موانع و مشکلات شورا پرداخت.(۹)
پس از شکلگیری نهضت سوادآموزی، نخستین برنامه و آییننامه اجرایی آن به تصویب شورای انقلاب رسید و در پی آن، دفاتر این نهضت در سراسر کشور راهاندازی شد. در سه سال ابتدایی فعالیت نهضت، از زمان صدور فرمان امام خمینی تا انتصاب حجتالاسلام قرائتی به عنوان نماینده در سال ۱۳۶۱(۱۰)، اداره امور به صورت شورایی و با مشارکت نهادهایی همچون وزارت آموزش و پرورش، جهاد سازندگی، جامعه روحانیت، جهاد دانشگاهی و نهضت سوادآموزی در تهران انجام میگرفت.
عینکی برای روشنایی
از همان روزهای نخست، آیتالله خامنهای یکی از حامیان نهضت سوادآوزی بود. هنوز چند سالی از آغاز نهضت نگذشته بود که ایشان در مقام ریاست جمهوری، حکایتی از خود را برای توضیح ضرورت آن نقل کردند: «من تا سیزده چهارده سالگى چشمم [...] خیلى ضعیف بود و نمىدانستم. [...] رفتم پیش دکتر و به من عینک داد عینک که زدم، آمدم دیدم همه جا را روشن مىبینم، آمدم تو حرم مطهر علىبنموسىالرضا علیهصلاةوالسّلام [...] دیدم عجب یک چیزهایى تو این حرم هست، این سقف حرم، این دیوارهاى حرم، من اصلاً اینها را ندیده بودم، این همه نقش و نگار این همه زیبایى، دنیایى از زیبایىها، از نقش و نگارها، از لطافتها از ظرافتها وجود دارد و جلوى چشم همه است و بىسوادان آن محرومانى هستند که عینکى که باید به چشم بزنند تا این ظرافتها را ببینند ندارند.» با استفاده از این خاطره، سواد را همچون آن عینک دانستند: «آن کسانى که سواد ندارند، بایستى بدانند که عینکى در اختیار آنها گذاشته مىشود که وقتى این عینک را به چشم زدند یک دنیایى مىبینند، دنیاى عجیبى که تاکنون آن دنیا را ندیده بودند.»
ایشان در آن دیدار، ریشه نهضتی که امام راه انداخت را در صدر اسلام معرفی کردند: «میبینیم که در صدر اسلام رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم همت گماشتند که مردم بىسوادِ مسلمان شده را باسواد کنند و حاضر شدند از اسراى جنگى که داراى سواد بودند براى باسواد کردن مردم استفاده کنند و این باسواد کردن را پاداشى، وسیلهاى، قرار بدهند که این آزاد بشود یعنى آزادى آن را پاداش باسواد کردن چند نفر از مسلمانها قرار بدهند، که هر اسیر جنگى که سواد داشته باشد و چند تا مسلمان را باسواد کند این آزاد مىشود [...] یک چنین اهمیتى دارد این مسأله.»(۱۱)
نهضت ادامه دارد
این حمایت در سالهای بعد از رهبری حضرت آیتالله خامنهای مضاعف شد. در یکی از همان نخستین دیدارهای دوره رهبری، وقتی برخی مدعی کفایت «نهضت سوادآموزی» شده بودند، ایشان با شدت در مقابل آن ایستادند: «بحث تعطیل کردن نهضت را، به نظر من، اصلاً مطرح نکنید. مگر بیستوپنج درصد رقم کمى است؟ مگر شوخى است؟ شما چهارده، پانزده سال تلاش کردید و بیستوپنج درصد از بىسوادى را کاستید، اما نصف دیگرش مانده است. مگر نصف، کم است که صحبت از این بشود «حالا چه کار کنیم؟ تعطیل کنیم یا تعطیل نکنیم؟» این جریان، با همین شکل باید ادامه پیدا کند.» ۱۳۷۱/۱۰/۰۷
اولین سرشماری عمومی نفوس و مسکن در دوره زعامت ایشان، نشان از درستی این مطالبه داشت. آمارها نشان داد در سال ۱۳۷۵، با تلاش نهضت سواد آموزی ۷۹.۵ درصد از جمعیت شش ساله و بالاتر کشور باسواد شدهاند و میزان باسوادی در بین زنان و مردان از ۲۳.۴ درصد به ۹.۵ درصد رسیده است. از طرف دیگر نسبت باسوادی مناطق شهری از ۶۵.۴ به ۸۶ درصد و در مناطق روستایی از حدود ۳۰درصد به ۷۰.۷درصد رسیده بود.
دو دهه بعد، دادههای مربوط به سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ از تداوم رشد جریان سواد آموزی در کشور خبر میداد: «روند بیسوادی از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵، روندی کاهشی داشته و از ۹۲ درصد در بین زنان و ۷۷.۶ در بین مردان در سال ۱۳۳۵ به ۱۵.۸ در صد در بین زنان و ۹ درصد در بین مردان در سال ۱۳۹۵، کاهش یافته است.»(۱۳)
هر چند بعد از این تاریخ، سرشماری فراگیر در کشور انجام نشده، اما آمارهای موجود امیدآفرین است: «بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، نرخ باسوادی جمعیت بالای ۶ سال کشور از ۸۷ درصد در سال ۱۳۹۶ به ۹۰ درصد در سال ۱۴۰۲ رسیده است. طبق این آمار، هماکنون نرخ باسوادی مردان ۹۳ درصد و نرخ باسوادی زنان ۸۷ درصد است.» (۱۴)
آینده فرامرزی سوادآموزی
افق آینده این نهضت، اما فراتر از کشور ایران، ناظر به فلات ایران و حتی فراتر از آن است: «شاید در آینده ما به سوادآموزى نیاز مهمترى داشته باشیم [...] در افغانستان، اکثر مردم زبانشان فارسى است. [...] چنانچه مردم کشور افغانستان که در همسایگى ما هستند، بخواهند باسواد شوند، این تکلیف بر دوش «نهضت سوادآموزى» است که انجام دهد.»(۱۵)
رهبر انقلاب با اشاره به یک تجربه تاریخی در فاصله نزدیک به مرزهای ما میفرمایند: «چنانچه عناصر مؤمن، دلسوز و عاشقِ پایههاى ایمانى در مردم، سراغ اینها نروند، چه کسى سراغشان خواهد رفت؟ کسانى هستند که دلشان مىخواهد اینها همینطور بىسواد بمانند تا اصلاً قادر نباشند یک روزنامه، یک کتاب یا یک جزوه را بخوانند. [...] کمااینکه در شبهقارّهى هند، زبان فارسى را ریشهکن کردند. یعنى زمانى که انگلیسیها در سال ۱۸۷۵ به جاى «کمپانى هند شرقى»، بر آنجا حاکم و مستقر شدند، جزو اوّلین کارهایشان این بود که زبان فارسى را که زبان رسمى آنان و حکومت بود، برانداختند.»(۱۶)
(۱. بیانات در دیدار با مسئولان نهضت سواد آموزی سراسر کشور ۱۳۶۱/۸/۲۲
(۲. مرتضوی، سیدضیا(۱۴۰۰) دانشنامه امام خمینی - ج ۱۰، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) ص ۱۹۳
(۳. طباطبایی، محمدحسن(۱۳۸۰) نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۹۲
(۴ کردی، علی(۱۳۹۶) تاریخ تحولات جمهوری اسلامی ایران جلد دوم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۲۱۸
(۵. موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(۱۳۹۹) صحیفه امام خمینی (ره)، ج ۱۱، ص ۴۶۶
(۶. مومنی، سیدمجتبی؛ اسلامی، محمدمهدی(۱۴۰۳) معبد سرچشمه، تهران: سرچشمه، ص ۱۳۶
(۷ مرتضوی، سیدضیا(۱۴۰۰)، دانشنامه امام خمینی، ج ۱۰، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ص ۱۹۳
(۸ بیانات در دیدار با مسئولان نهضت سواد آموزی سراسر کشور ۱۳۶۱/۸/۲۲
(۹ بشیری، عباس(۱۳۸۴) هاشمی رفسنجانی - کارنامه و خاطرات سالهای ۱۳۵۹ - انقلاب در بحران، تهران: معارف، ص ۴۳۹
(۱۰ کمی بعد حضرت امام در حکمی حجتالاسلام محسن قرائتی را به عنوان نماینده خود در سازمان نهضت سواد آموزی منصوب کرد : «بسم الله الرحمن الرحیم / جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محسن قرائتی- دامت افاضاته / نظر به اهمیت امر سوادآموزی و گسترش فرهنگ و معارف اسلامی و با توجه به تجربیاتی که در این باره دارید، جنابعالی را به سمت نماینده خود در سازمان نهضت سوادآموزی تعیین مینمایم. امید است با هماهنگی هر چه بیشتر با مسئولان محترم این سازمان و وزارت آموزش و پرورش، مسئولیت سنگین خویش را بهتر انجام دهید.
بدیهی است که کمک و مساعدت دستاندرکاران امر نهضت و وزارت آموزش و پرورش و استفاده از تمامی امکانات موجود، پیروزی شما را بر عفریت بیسوادی که یکی از میراثهای شوم نظام طاغوتی است سریعتر مینماید. از خدای تعالی موفقیت شما را در این راه مسالت دارم. و السلام علیکم و رحمه الله. / روح الله الموسوی الخمینی / در خصوص تاریخ نامه در صحیفه نور ذیل تاریخ ۲۰/ ۲/ ۶۱ درج شده است اما تاریخ مندرج در نسخه خطی ۲۱/ ۲/ ۶۱ است.
(۱۱. بیانات در دیدار با مسئولان نهضت سواد آموزی سراسر کشور ۱۳۶۱/۸/۲۲
(۱۲ بیانات در دیدار مسؤولان «نهضت سوادآموزى» ۱۳۷۱/۱۰/۰۷
(۱۵. بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نهضت سوادآموزى ۱۳۸۰/۱۰/۰۶
(۱۶ بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نهضت سوادآموزى ۱۳۸۰/۱۰/۰۶