قاف
«قاف» لذت نشستن پای نَقلهای شیوای متون کهن و شیدایی در دلِ داستانهای شیرینِ زندگانیِ پیامبر را به مخاطب هدیه داده است. خواندن «قاف» تجربهای دوگانه است: هم حس آشنایی با یک رمان را به مخاطب میدهد، هم آنچه خوانده میشود ریشه در منابع معتبر دارد.
بازار کتاب ما کم و بیش پر است از آثاری با محوریت تاریخ اسلام. اما کمتر کتابی توانسته است هم به منابع کهنِ این حوزه پایبند بماند و هم تجربهای تازه به مخاطبش هدیه دهد. «قاف» نوشتهی یاسین حجازی اما درست از همین جنس است. اثری که ظاهراً بازنویسی زندگی پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم بر اساس سه متن کهن فارسی است، اما در عمل فراتر از بازنویسی میرود و نوعی تجربهی ادبی-روایی خلق میکند که هم برای مخلطب عام جذاب است، هم برای پژوهشگر نکتهسنج. به مناسبت سالروز رحلت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم بخش کتاب KHAMENEI.IR به معرفی کتاب «قاف» میپردازد.
محمدصالح سلطانی
سه منبع، یک روایت
حجازی در «قاف» سه متن کلاسیک فارسی در وصف پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم را دستمایه کار خود قرار داده: تفسیر سورآبادی (قرن پنجم)، شرفالنبی (قرن ششم) و سیرت رسولالله (قرن هفتم). هرکدام از این متون در زمان خود برای بازگویی سرگذشت پیامبر نوشته شده بودند، با زبانی آمیخته به ادب و حکمت آن روزگار. نویسنده «قاف» اما این سه متن را کنار هم گذاشته، روایتهای مشابه را تلفیق کرده و بهصورت یک خط داستانی یکپارچه بازآفرینی کرده است؛ و در مقدمه درخشان کتاب، به شکلی هنرمندانه داستان خلق هر سه متن و نسبتشان با زندگی و زمانه حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم را روایت میکند.
کاری که حجازی در «قاف» انجام داده، در ظاهر ساده به نظر میرسد؛ اما چالش بزرگ آن، بیرونکشیدن یک روایت پیوسته از دل متونی است که هم تفاوتهای زبانی دارند، هم اختلافهای محتوایی. حجازی در این مسیر اما هم امانتدار است و هم خلّاق: وفاداری به اصل منابع را حفظ کرده، اما با انتخابها و حذفهای سنجیده، روایتی ارائه داده که مثل یک داستان مدرن پیش میرود، دست مخاطب را میگیرد و سفری جذاب به اعماق تاریخ اسلام را رقم میزند.
شیرینی متن، سادگی روایت
یکی از نخستین واکنشها پس از خواندن چند صفحه از کتاب، شگفتی از «شیرینی زبان» آن است. «قاف» نه زبان کاملاً کهن دارد که خواننده امروز را خسته کند، و نه زبان بیشازحد امروزی که فاصلهاش با متون اصلی قطع شود. نتیجه، زبانی است که حال و هوای متون قدیمی را زنده نگه میدارد، اما در عین حال به روانی و خوشخوانی نزدیک میشود. انگار حجازی برای نوشتن «قاف» مثل یک جراح چیرهدست بالای سر متون کهن ایستاده و آناتومی این متنها را به نحوی تغییر داده که نه ماهیت و اصالت خود را از دست بدهند و نه برای مخاطب امروزی، بیگانه باشند.
به همین دلیل، برخی از صاحبنظران این کتاب را نه صرفاً یک بازنویسی، بلکه یک «رمان تاریخی» میخوانند. زیرا با همان مؤلفههای داستانی -گرهافکنی، شخصیتپردازی، اوج و فرود- حرکت میکند. مثلاً روایت از دوران کودکی پیامبر آغاز میشود، با جزئیات انسانی مثل یتیمی و سختی معیشت پیش میرود و آرامآرام به مراحل بزرگتر زندگی ایشان میرسد.
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ...
یکی از ویژگیهای برجسته «قاف» این است که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم را نه صرفاً بهعنوان چهرهای قدسی و دور از دسترس، بلکه بهعنوان انسانی با تمام ابعاد بشری روایت میکند. در صفحات کتاب، پیامبری دیده میشود که میخندد، میگرید، در جنگها زخمی میشود، دوستان و دشمنانی دارد، رنج میکشد، غصّه میخورد، گاهی با نزدیکانش مطایبه میکند، انسانها را دوست دارد، در وقت ضروری مردانه و محکم میجنگد، اگر لازم باشد پای پیمان صلح با دشمن را امضا میکند، در موقعیتهای سخت تصمیمات سخت میگیرد و در نهایت بسیار بسیار دوستداشتنیست. این تصویر، هیچگاه از قداست تهی نمیشود، اما بهگونهای بازنمایی میشود که خواننده بتواند با حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم ارتباط برقرار کند. بهعبارت دیگر، «قاف» فاصله میان پیامبر تاریخی و مخاطب امروز را کمتر میکند؛ بدون آنکه وارد دام تخیلات بیپایه یا روایتهای غیرمستند شود.
تجربه خواندن؛ میان تاریخ و ادبیات
در ادبیات فارسی، همیشه فاصلهای میان متون تاریخی و متون ادبی وجود داشته است. «قاف» برای برداشتن این فاصله تلاش میکند. کتاب هم سند تاریخی است، چون بر منابع کهن متکی است، و هم متن ادبی است، چون با انتخاب زبانی روایی و آهنگین نوشته شده است. از همین رو، خواندن «قاف» تجربهای دوگانه است: هم حس آشنایی با یک رمان را به مخاطب میدهد، هم آنچه خوانده میشود ریشه در منابع معتبر دارد. این همان چیزی است که باعث شد کتاب در سالهای نخست انتشار با استقبال گسترده روبهرو شود و در نمایشگاه کتاب تهران به یکی از پرفروشترینها بدل گردد.
عامهپسند یا عامهفهم؟
البته «قاف» خالی از نقد نیست. برخی منتقدان آن را نمونهای از «تاریخنگاری عامهپسند» دانستهاند؛ یعنی متنی که برای جذب مخاطب امروزی، ناچار بخشی از پیچیدگیهای منابع اصلی را سادهسازی کرده است. در برابر، طرفداران کتاب معتقدند همین سادهسازی نقطه قوت اثر است: متونی که قرنها در قفسه کتابخانهها خاک میخوردند، حالا دوباره خوانده میشوند و جان تازه میگیرند.
پرسش مهمتر این است که آیا چنین متونی میتوانند الگویی تازه در روایت تاریخ پیامبر ارائه دهند؟ آیا میتوان از دل متون کهن فارسی، روایتی ساخت که نه تنها برای پژوهشگران، بلکه برای نوجوانان و جوانان امروز هم خواندنی باشد؟ «قاف» پاسخی مثبت به این پرسش میدهد.
پیوند با فرهنگ معاصر
اهمیت «قاف» تنها در بازخوانی یک زندگی تاریخی نیست. این کتاب به شکلی نمادین نشان میدهد که چگونه میتوان با متون کهن وارد گفتوگو شد و آنها را به زبان امروز بازنوشت. در روزگاری که فاصله نسل جدید با میراث مکتوب فارسی هر روز بیشتر میشود، چنین تجربههایی میتواند پل ارتباطی میان گذشته و حال باشد. از این منظر، «قاف» نه فقط یک روایت از پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم، بلکه یک پیشنهاد فرهنگی است: بازگشت به منابع کهن، اما با زبانی که مخاطب امروز بفهمد و دوست داشته باشد.
یاسین حجازی پیشتر با ویرایش و بازخوانی آثار کلاسیک فارسی شناخته شده بود. او در «قاف» تجربهای متفاوت را آزمود: تبدیل سه متن پراکنده به یک روایت واحد. این تجربه، حاصل چند سال کار مستمر بود؛ کاری که نشان میدهد بازنویسی متون کلاسیک، اگر با دقت و حساسیت انجام شود، میتواند به اثری تازه و پرمخاطب منجر گردد. حجازی در «قاف» لذت نشستن پای نَقلهای شیوای متون کهن و شیدایی در دلِ داستانهای شیرینِ زندگانیِ پیامبر را به مخاطب خود هدیه میدهد و این اصلاً دستاورد کمی نیست.
یک بازآفرینی دلنشین
«قاف» کتابی است که نه تنها گذشته را روایت میکند، بلکه برای امروز نیز پرسشی در دل دارد: چگونه میتوان از دل تاریخ، روایتی برای انسان معاصر بیرون کشید؟ آیا متون کهن تنها میراثی برای موزهها هستند یا میتوانند همچنان در زندگی فرهنگی امروز نقشآفرینی کنند؟ این کتاب پاسخی قطعی به این پرسشها نمیدهد، اما نشان میدهد راهی وجود دارد: راهی که از متون فراموششده آغاز میشود و به زبانی ختم میشود که خواننده امروز آن را میفهمد و دوست دارد. در این معنا، «قاف» تنها روایتی از زندگی پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیست؛ بلکه تمرینی برای بازآفرینی میراث فرهنگی در جهان معاصر است.