زبان فارسی در چین
ابنبطوطه درخصوص شهر هانگچو مینویسد: «... آنان شروع به خواندن آواز چینی، عربی، و فارسی کردند. امیرزاده آواز و نغمات ایرانی را بیشتر دوست داشت. هنگامی که شعر فارسی میخواندند دلشاد میشد و نوازندگان و خوانندگان را تشویق میکرد که آن آهنگ را تکرار کنند. شعر و آهنگ چندین بار نواخته و خوانده شد، بهطوریکه من هم آن شعر را حفظ کردم...».
یکی از نکات بسیار مهم، اصطلاحات و لغات زبان فارسی است که وارد زبان چینی شده، و بر عهدهٔ محققان و دانشمندانِ زبانشناسِ ایرانی و چینی است که دربارهٔ آن به تفحص و تحقیق بپردازند. ... یک لغتِ آن کلمهٔ پاسوان است که از پاسبان گرفته شده و ابنبطوطه موارد استعمال آن را در شهر کنجنفو شنیدهاست. ابنبطوطه مینویسد: «... بین باروی اول و دوم، غلامان سلطان که نگهبانان شهر میباشند، اقامت دارند، و بعضی در روز و بقیه در شب حراست شهر را به عهده دارند، و به آنان «پاسوان» میگویند...».
برگرفته از: نذیر احمد، مقالهٔ «زبان فارسی در چین»، ترجمهٔ قدرتالله روشنی زعفرانلو، در: مجلهٔ آینده، سال پانزدهم، ش ۳–۵، خرداد تا مرداد ۱۳۶۸، ص ۲۸۳–۲۸۵.