- ب ب +

پنج‌گانه امنیت ملی

 در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند. چهل و ششمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید عرشیان افشارمند تقدیم شده است.

* پنج‌گانه‌ی امنیّت ملّی
* جنگ ۱۲روزه با رژیم صهیونیستی را باید یکی از نقاط عطف در معادلات امنیّتی منطقه دانست؛ رویدادی که در کنار پیامدهای عملیاتی، حامل آموزه‌های راهبردی مهمی برای ملّت ایران است. این تجربه به‌روشنی نشان داد که برای حفظ و تقویت بازدارندگی واقعی، چه مؤلفه‌هایی باید در کانون توجه امنیّت ملی ایران قرار گیرد. 


نخست آنکه، جایگاه رهبری در ایران مزیتی بی‌بدیل و تعیین‌کننده است. رهبری‌ای که تصمیماتش نه‌تنها برخاسته از ایمان و ایدئولوژی است، بلکه از عقلانیت، شجاعت، مردم‌باوری و حکمت نیز بهره می‌برد. در دل همین رهبری است که مفهوم دفاع با ایدئولوژی گره خورده و ایران را به قدرتی ماندگار و مقاوم بدل کرده است؛ چنان‌که در جریان این جنگ، حتی ورود غیرمستقیم دو قدرت هسته‌ای جهان نیز نتوانست خللی در موضع ایران ایجاد کند و پس از دوازده روز، آنان مجبور به عقب‌نشینی شدند. این امر بدون هدایت و حکمت رهبری، ممکن نبود.

دومین درس کلیدی، این است که اصلی‌ترین عامل امنیّت، قوی شدن در همه عرصه‌ها است. تجربه‌های تاریخی و همچنین جنگ اخیر نشان داد که هیچ مذاکره یا مصالحه‌ای، نمیتواند در مقابل تهاجم دشمن ایستادگی کند. آنچه بازدارنده واقعی محسوب می‌شود، توان دفاعی ملّی است، آن‌هم هرچه درون‌زا‌تر، مؤثرتر و پایدارتر. این قدرت است که مذاکره را معنادار و دیپلماسی را کارآمد می‌کند. 

سوم آنکه همبستگی اجتماعی صرفاً یک مفهوم نظری نیست؛ بلکه به‌عنوان یک متغیر واقعی در معادلات امنیّتی نقش‌آفرینی می‌کند. وقتی وحدت ملی خدشه‌دار شود یا دشمن احساس کند همدلی مردم و حاکمیت سست شده، آن نقطه می‌تواند جرقه‌ای برای شروع جنگ باشد. بنابراین باید سیاست‌گذاران بر تحکیم پیوند ملّت و حاکمیت تمرکز کنند و به جای تلاش برای تغییر مردم، خود را با فهم و نیاز آنان تطبیق دهند.

واقعیت چهارم آن است که جهان امروز نه بر پایه قانون و اخلاق، بلکه بر محور منافع و زور اداره می‌شود. تصور ادغام در نظم جهانی برای تأمین امنیّت، تصوری ساده‌لوحانه و خطرناک است، به‌ویژه وقتی یک رژیم مجهز به سلاح اتمی بدون مزاحمت در منطقه جولان می‌دهد. از همین رو، مقاومت و تکیه بر قدرت موشکی، عقلانی‌ترین گزینه برای ایران است؛ انتخابی که حتی برخی کشورهای عربی با وجود سکوت، در خفا آن را تأیید کرده‌اند و از ناتوانی خود در پاسخ‌گویی به تهدیدات ابراز نگرانی می‌کنند.

 پنجم و در نهایت، باید دانست که حقوق بین‌الملل در عمل تابع منطق قدرت است، نه عدالت. تجربه‌های متعدد ثابت کرده‌اند که تکیه بر معاهدات بین‌المللی یا اعتماد به دشمن، راهی به سوی امنیّت پایدار نیست. تنها راه، تقویت قدرت درونی و بی‌اعتمادی راهبردی به ساختارهای وابسته به قدرت‌های جهانی است.