شکست پیمانکاران در ساعت صفر
در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند. چهل و نهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید فرید نورشادی تقدیم شده است.
شکست پیمانکاران در ساعت صفر
در جریان تجاوز نظامی اخیر به ایران، اسرائیل انتظار داشت که گروههای پیمانکاری تروریستی در مناطقی مثل جنوب شرق، شمال غرب و غرب کشور بهسرعت وارد عمل شده و نقش مؤثری ایفا کنند. با این حال، در دوازده روز جنگ، فعالیت قابل توجهی از این گروهها دیده نشد. این وضعیت، پرسشی جدی درباره علل ناکامی این شبکهها و ناتوانی آنها در میدان عمل مطرح میکند.
اطلاعات موجود نشان میدهد که این گروهها شبکههایی در داخل ایران و مناطق مرزی ایجاد کرده بودند تا همزمان با حمله اصلی رژیم به ایران، عملیات شورشی و تروریستی سازماندهی کنند. اما ابعاد این شبکهها از سوی رژیم اسرائیل اغراقآمیز معرفی شده است. تبلیغات حکومتی مبنی بر حضور گسترده جاسوسان اسرائیلی در ایران بخشی از جنگ شناختی دشمن و مکمل عملیات نظامی است. واقعیت آن است که جمعآوری اطلاعات عمدتاً با اتکا به فناوریهای پیشرفته، از جمله سامانههای هوش مصنوعی و یادگیری ماشین انجام شده که پیشتر در غزه و لبنان نیز تجربه شده است. نقش عامل انسانی، هرچند موجود، بسیار محدودتر از آن چیزی است که تبلیغات رژیم القا میکند.
طرح اولیه این شبکهها، شامل شورش در داخل ایران و حملات همزمان در مرزها بود؛ اما این برنامهها در «ساعت صفر» عملی نشدند. یکی از دلایل اصلی این ناکامی، به همبستگی عمیق اجتماعی در ایران بازمیگردد. خود اعضای این گروهها در جلسات داخلی اذعان کردهاند که فضای داخلی به گونهای بود که هیچ امکان عملیاتی برای آنها فراهم نبود. آنان بر این باورند که ورود به درگیری نظامی، اگرچه بخشی از طرحشان بود، به سرعت باعث واکنش محلی شده و با واکنش شدید مردم مواجه میشدند که این امر، نابودی کامل آنها را در پی داشت.
از سوی دیگر، شکست این شبکهها به معنای شکست عملی و تحقیر نظامی رژیم اسرائیل بود. با این حال، رژیم تلاش میکند با القای ادامه توانایی عملیاتی این گروهها، امیدهای داخلی را حفظ کند؛ رفتاری که شبیه به کودکی است که شکست خود را نمیپذیرد و به دنبال توجیه و تداوم وضعیت است.
در نهایت، تحلیل رخدادهای جنگ اخیر نشان میدهد که فناوریهای نوین اطلاعاتی و شبکههای پیمانکاری به تنهایی برای تحقق اهداف استراتژیک کافی نیستند. پیوند عمیق اجتماعی میان مردم و رهبر انقلاب، عاملی تعیینکننده و بازدارنده بود که مانع از اجرای موفقیتآمیز عملیات دشمن شد.
این تجربه بار دیگر تأکید میکند که امنیت پایدار محصول همبستگی ملی است و نه صرفاً فناوری یا ابزارهای سختافزاری. بنابراین، هرگونه تحلیل درباره موفقیت یا شکست دشمن در جنگهای شناختی و نظامی باید نقش ساختار اجتماعی و ظرفیت همبستگی را در اولویت قرار دهد.