خطرناکتر از بمب
در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند. پنجاه و ششمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید علی قناعتکار تقدیم شده است.
خطرناکتر از بمب
نخستوزیر رژیم صهیونیستی در بحبوحه جنگ ۱۲ روزه، پرده از هدف اصلی تجاوز به ایران کنار زد و گفت که این درگیری میتواند به «تغییر رژیم» در ایران منجر شود. همچنین وزیر جنگ این رژیم هدف حملات را «تضعیف حکومت» معرفی کرد و وزیر دیاسپورا(وزارت امور اقلیتهای یهودی خارج از اسرائیل) هم، پا را فراتر گذاشت و خطاب به هستههای خفتهی منافق و سلطنتطلب و مزدور و اراذل و اوباش داخلی نوشت: «از فرصت تاریخی پیشآمده استفاده کنید؛ ما از مبارزه شما حمایت میکنیم». این اعترافات کمسابقه و بیپرده نشان داد که هدف اصلی جنگ، تلاش برای بیثباتسازی ایران از درون بود، نه صرفاً بهانههای هستهای و نظامی کشور.
دشمن در رسیدن به این هدف کلیدی خود ناکام ماند اما این پایان ماجرا نیست. شکست در میدان، دشمن را از رویای بیثبات کردن ایران منصرف نکرده است و هر متغیر داخلی یا خارجی که به اختلاف و آشوب منجر شود، مطلوبترین سناریو برای دشمن است. تلآویو خوب میداند که نمیتواند ایران را از بیرون شکست دهد؛ بنابراین تمرکز اصلی دشمن بر عملیات روانی و بحرانآفرینی داخلی است.
در چنین شرایطی، تنها یک حقیقت است که باید مبنای وحدت و اقدام قرار گیرد و آن «دفاع از کشور، دفاع از نظام و دفاع از ایران عزیز است». فضاسازیهای پرهیاهو علیه برخی مسئولان و دستگاههای مختلف کشور نه یک نقد سازنده، بلکه آتشی است که بذر بیثباتی را در زمین میپاشد.
البته که نقد منصفانه، طبیعی و ضروری است، اما هنگامی که برخوردها به سمت مطالبهای سوق داده شود که نتیجه مستقیم آن شکستن ثبات سیاسی و اجتماعی است، آگاهانه یا ناآگاهانه همان نقشهای اجرا میشود که دشمن آرزویش را دارد. اگر فکر میکنیم که رفتاری خطاست، نمیشود و نباید با آن، با ارتکاب به خطای بزرگتر برخورد کرد؛ چنین کاری فقط تنش ایجاد میکند و فرصت طلایی را به دشمنی میدهد که هنوز هم در پی خباثت است. اینجاست که پای اولویتها به میان آمده و تعیین آنها در شرایط تهدید خارجی، کار دشواری نیست.
جنگ ۱۲روزه نشان داد که ملت ایران در بزنگاههای سخت، یکپارچه میایستد. این سرمایه عظیم امروز در دست ماست و مسئولیت همگانی ایجاب میکند که از آن پاسداری کنیم. روزنامهنگار، خطیب، مسئول دولتی، روحانی، استاد دانشگاه و جوان دانشجو، هرکدام وظیفهای دارند که نگذارند اختلافنظر طبیعی به بحرانی خودساخته بدل شود. دشمن شکستخورده در جبهه نظامی، اکنون چشم به بیثباتی داخلی دوخته است؛ نباید با بیدقتی و هیجان کاذب، همان چیزی را به او هدیه کنیم که در میدان نبرد به دست نیاورد.
این جنگ هنوز تمام نشده است. ایران امروز، نهفقط با موشکها و توان دفاعی، که با انسجام اجتماعی و بلوغ سیاسی مردمش قدرتمند است.