- ب ب +

سوغات آمریکا؛ یک چمدان کودتا

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند. پنجاه و نهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید محمدرضا لاجوردی تقدیم شده است.

سوغات آمریکا؛ یک چمدان کودتا
* امروز سالروز رخدادی در تاریخ معاصر ایران است که نباید و نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت؛ کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ که دولت وقت ایران را سرنگون کرد و شاه فراری را دوباره بر تخت نشاند. دولتی که نفت را از چنگ انگلیسی‌ها درآورده بود و در برابر فشار و تهدیدهای لندن، به آمریکا اعتماد کرد و به آن پناه برد. پاسخ آمریکایی‌ها به ساده‌اندیشی دولت وقت، خیانتی تمام‌عیار بود که برای ایران و ایرانیان، هزینه‌ای سنگین و درازمدت داشت.


آمریکا دولتی را در ایران سرنگون کرد که نه داعیه اسلام داشت و نه «مرگ بر آمریکا» می‌گفت و نه انقلابی بود و نه دنبال نفوذ منطقه‌ای و نه هیچکدام از بهانه‌هایی که امروز برای دشمنی با ایران به آن متوسل می‌شوند. نه‌تنها چنین بهانه‌هایی وجود نداشت، بلکه حتی دولت وقت قصد تکیه بر آمریکا را داشت! اما منافع آن زمان آمریکا اقتضا می‌کرد که حتی چنین دولتی هم سرنگون شود و بر ایران حکومت نکند و با سلطنتی جایگزین شود که دربست نوکر و مطیع آنها باشد و از صدر تا ذیل سیاست‌های کاخ سفید را پیش ببرد و منافع غرب را تضمین و تأمین کند.

آمریکا چند دهه با انواع و اقسام ترفندهای رنگارنگ کوشید این واقعیت‌ها و درس‌های ماندگار تاریخ معاصر را دفن و خود را در چشم و ذهن ایرانیان بزک کند. مدعی بود که با ایران دشمنی ندارد و آنچه میان دو کشور در جریان است، محصول سیاست‌ها و رفتار جمهوری اسلامی ایران است و برای اثرگذاری بر افکار عمومی، تسخیر لانه جاسوسی در سال ۱۳۵۸ را نقطه شروع اصطکاک و خصومت میان تهران و واشینگتن معرفی می‌کرد. دشمنی خود با ایران را توهم می‌خواند و در این مسیر فریبکارانه از چیدن سفره هفت‌سین و ارسال پیام نوروزی و برپایی سیرک‌هایی از این دست نیز نمی‌گذشت.

جنگ تحمیلی اخیر که رژیم صهیونیستی به‌نیابت از آمریکا علیه ایران به راه انداخت و آمریکا خود علناً در آن شرکت جست، تمام رشته‌های آنان در این زمینه را پنبه کرد و غبار را از جلوی چشم افکار عمومی کنار زد و یک بار دیگر ماهیت واقعی آنان را تمام‌وکمال آشکار کرد و نشان داد آمریکای ۱۴۰۴ همان آمریکای ۱۳۳۲ است و اگر بتواند، از هر ابزاری برای تسلیم دوباره ایران و تسلط بر آن استفاده می‌کند.

آمریکا عوض نشده است اما ایران، دیگر ایرانِ آن دوران نیست که بتوانند مانند تابستان سال ۱۳۲۰ آن را اشغال کنند و درباره سرنوشت کشور تصمیم بگیرند؛ حاکمی که فقط برای مردمش قلدر بود را بفرستند آنسوی دنیا به تبعید، و پسر وابسته‌تر را بر کرسی حکومت بنشانند. و یا مانند تابستان سال ۱۳۳۲ با چمدانی دلار و یک مشت اراذل‌واوباش سرنوشت ملتی را عوض کنند. مشکل آمریکایی‌ها این است که هنوز هم خواب آن ایران را می‌بینند و پنبه‌دانه می‌جوند.