- ب ب +

ارزش و جایگاه ادبیات در جهان کنونی

استاد شهید مرتضی مطهری، در مقدمه و تعلیقات بر هر یک از مقالات کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم اثر علامه سید محمد حسین طباطبایی، با بیانی شیوا و دقت نظر مثال زدنی همراه با سویه‌های انتقادی، قرائتی روش‌مند از نظام فلسفی ملاصدرای شیرازی را ارائه می‌دهد.
ایشان در جلد دوم، مقاله ششم، به شرح، تفسیر و تمیز میان ادراکات اعتباری و ادراکات حقیقی می‌پردازد.
با این توضیج که ادراکات حقیقی انکاشافات و انعاکاسات ذهنیِ واقع و نفس الامر است، اما ادراکات اعتباری فرض‌هایی است که ذهن به منظور رفع احتیاجات حیاتی، آن‌ها را ساخته و جنبه وضعی، قراردادی، فرضی و اعتباری دارد و با واقع و نفس الامر سر و کاری ندارد.
در انتهای مقاله علامه طباطبایی ذیل عنوان اعتباریات و علوم غیر حقیقیه یا اندیشه‌های پنداری می‌گویند: 
«غلط و دروغ واقعى اثرى ندارد ولى غلـط و دروغ شـاعرانه آثـار حقیقـىِ واقعى دارد زیرا تهییج احساسات درونى و آثار خارجى مترتب به احساسات درونى را به دنبال خود دارد. بسیار اتفاق افتاده که شنیدن یا به فکر سپردن معناى استعارى یک شعر، آشوب و شورش‌هایى در جهان بر پا کرده و بـه راه انداختـه کـه خانـه و کاشانه‌هایى به باد داده و زندگی‌هایى به دست مرگ سپرده یا به عکس ناچیزهایى را چیز نموده و بى‌ارزش‌هایى را ارزش داده. تاریخ از این گونه حوادث بسیار به یاد دارد.»
استاد شهید در تعلیقات خود بر این مقاله، پس از اشاره به چهار مقاله عروضی سمرقندی، در باب جایگاه و ارزش ادبیات در جهان کنونی بیان می‌کنند:
«در تاریخ همه ملل از این قبیل داستان‌ها که معرف ارزش ادبیات است زیاد اسـت. تأثیر ادبیات در روحیه و اخلاق و اوضاع زندگانى بشر و در تحولات تـاریخى کـه در مجتمع بشرى رخ داده اگر بیشتر از تأثیر عقل و استدلال نباشد کمتر نیست. گاه اتفاق می‌افتد که یک شعر یا یک ضرب المثل که فقط ارزش شعرى و ادبـى دارد یـک پایـه  روحیه ملتی را تشکیل مى‌دهد. به شهادت تاریخ، غالب تحولات و انقلابات علمى و فلسفى و صنعتى که در دنیا پدید آمده به دنبال انقلابهاى ادبى بـوده. در تمـدن جدیـد اروپا تأثیر وجود شعرا و نویسندگان بزرگ کشورهاى اروپـایى کمتـر از تاثبر وجود علماى طبیعى و ریاضى و فلاسفه و مخترعین و مکتشفین نبود است.»
ایشان مطالب خود را این‌گونه جمع‌بندی می‌کنند:
« تغیـر و تبـدل افکـار و تصـورات اعتبـارى، چـه در اعتباریـات اخلاقـى و چـه در اعتباریات اجتماعى و چه در اعتباریات شعرى، زیاد است و اصول کلى این تغییـرات به تدریج در طى خود مقاله خواهد آمد. از همه متغیرتر و آنـى‌تـر اعتباریـات شـعرى است که شاید نتوان تحت ضابط کلى در آورد. شاعر از آن جهـت کـه شـاعر اسـت  سر و کارش از طرفى با احساسات و از طرفى قوه متخیله است، جهان را و آنچـه در آن است همواره با نیروى تخیل و با عینک احساسات و تمایلات مخصوص خود مى‌بیند. قضاوت‌هاى شاعرانه دستخوش همین اختلافات است بـه خـلاف قضـاوت‌هاى عقلانـى و نظرى که از نفوذ این عوامل آزاد است. شاعر تحت تـأثیر احساسـات ویـژه و نیـروى تخیل، کوهى را کاه و کاهى را کوه می‌بیند، در یک حال چیزى را در کمـال حسـن و زیبایى و در حال دیگر همان چیز را در نهایت زشتى و ناهنجاری می‌بیند و همچنین ... .»