ادبیات میسازد |
اگر خوانده شود |
سرگرمی و لذت |
به ما لذت میدهد و گذران زمان را آسان میکند. (داستانهای پرفروش) |
ذوق و قریحه |
نظام ادراکی و هوش ما را در اثر انس با امور زیبا و لطیف میپروراند. |
قدرت زبانی |
به واژگان ما وسعت میبخشد. ما را با شکلهای مختلف کاربرد زبان آشنا میکند. |
معرفت فلسفی |
ذهن و دانش بشر را میکاود؛ چگونه ما میدانیم؟ چه میدانیم؟ (رمان روانشناختی) |
شناخت هنری |
به ما کمک میکند تا به سرشت زیبایی و قوۀ خلاقیّت انسانی بیندیشیم. |
تجربۀ تاریخی |
کمک میکند تا تاریخ و فرهنگ را در بافت خودش بشناسیم. (سفرنامه، رُمان). |
درک اخلاقی |
کمک میکند تا انسانهای اخلاقیتری بشویم و الگوهای اخلاق خوب را بشناسیم. |
مهارت تفسیر |
برای ما امکان تفسیر و تأویل فراهم میکند تا مهارت تحلیل و معناسازی را بیازماییم. |
معنویت |
الهام بخش معنای بهتری برای زندگی است. (شعر و داستان معنوی) |
هویت فرهنگی |
احساس تعلق ملی و همدلی در گروههای اجتماعی را بارور میکند (شاهکارهای ملی). |
هوش سیاسی |
مهارت درک سیاسی و روش تأثیر بر دیگران را در ما پدید میآورد. |
جهان آرمانی |
جهان آرمانی و دلخواه ما را در قالب کلمات میسازد. |
آرامش |
از طریق همدلی و تخییل، آلام، دردها و ناکامیها را تسکین میبخشد. |
هنجار اجتماعی |
ادبیات الگوهای ذوق معیار و رفتار مدنی را پدید میآورد و گسترش میدهد. |
اثر ادبی، سرمایۀ فرهنگی یک جامعه
ادبیات با ارزشهای یک جامعه دو گونه نسبت دارد: نخست این که ادبیات، سازنده و شکل دهندۀ ارزشها و هنجارهای یک جامعه است. به تبع آن اثر ادبی، سرمایۀ فرهنگی یک جامعه است که هر چه زمان میگذرد ارزش افزوده با خود میآورد؛ دوم این که آثار ادبی ناقل و حامل ارزشهای یک اجتماع از نسلی به نسل دیگرند. پس ادبیات هم سازندۀ ارزشها و شکل دهندۀ به هویت ملت است و هم حامل ارزشها و نگاهدارندۀ هویت ایشان. بهطور کلی نسبت ادبیات با ارزشها در هر فرهنگی از دو منظر قابل طرح است:یکی ارزشها در ادبیات و دیگری ارزشِ خود ادبیات.
ادبیات میدهد |
اگر پژوهیده شود |
آگاهی تاریخی |
اطلاعات زیادی دربارۀ رخدادهای تاریخی به ما میدهد. |
آگاهی سیاسی |
نوع روابط قدرت و شکلهای مناسبات سیاسی را میشناساند. |
اطلاعات هنری |
حاوی شکلهای متنوعی از هنر کلامی و زیبایی و بلاغت سخن است. |
اطلاعات فرهنگی |
اجتماعیات، فرهنگ و آداب مکان و زمان زندگی مؤلف اثر را گزارش میدهد. |
اطلاعات اعتقادی |
دربارۀ اعتقادات و باورهای گروههای مردم به ما اطلاعات مفیدی میدهد. |
اطلاعات فلسفی |
ذهن و دانش بشری را میکاود؛ چگونه ما میدانیم؟ چه میدانیم؟ |
شکلهای اخلاقی |
شکلهایی از اخلاقیات مردم را باز مینماید. |
اطلاعات زبانی |
اطلاعات زیادی دربارۀ زبان تاریخی و گونههای محلی و شغلی زبان دارد. |
الگوهای روانشناختی |
دربارۀ رفتارها و روحیات فردی و قومی اطلاعات ارزندهای به روانشناس میدهد. |
اطلاعات جغرافیایی |
تصویرهای زنده و صادقانه از زمان و مکانهای مختلف ارائه میدهد. |
اطلاعات علمی |
اطلاعات و دانشهایی دربارۀ علوم مختلف در ادوار تاریخی به ما خواهد داد. |
متن ادبی را میتوان برای جستوجوی ارزشها و ضد ارزشهای فرهنگی بسیاری از این دست به مطالعه گرفت و اطلاعات فرهنگی و تاریخی کارآمدی را در آن شناسایی، استخراج و معرفی کرد. از خلال متون ادبی میتوان تاریخ اجتماعی و فرهنگی را شناخت و با نحوۀ زیست و نگرش مردمان روزگاران و دیاران مختلف آشنا شد. نیز ارزشهای اصیل و پایدار را بازشناخت و در فرهنگ عمومی گسترش داد و خاستگاه ضد ارزشها را شناسایی کرد و پرده از بیاصالتی و ساختگی بودن برخی ارزشها برداشت. مسلم است که بخشهایی از فرهنگ گذشتۀ ما از منظر خرد انتقادی چندان ارزشمند به شمار نمیآید بلکه ضد ارزش است و بسا که همان ضد ارزشها پایهگذار رفتارهای ناهنجار در جوامع امروزی است.
از آن جا که آثار ادبی هم عین ارزشاند و هم سازندۀ ارزش، پس پژوهش در آثار ادبی در واقع پژوهیدن ارزشهای پایدار جمعی و امور هویتبخش هم میتواند باشد. دستاورد چنین پژوهیدنی در میان عموم مردم و دانشمندان علوم انسانی هواداران بسیار دارد. درس خواندن در رشتۀ ادبیات در هر فرهنگی، هم دانش دربارۀ زبان و ادبیات به دانشجو میدهد و هم او را با فرهنگ، سنت و تاریخ کشورش آشنا میسازد؛ افزون بر این تفکر خلاق و اندیشۀ انتقادی را نیز در او بارور میسازد. او میتواند متنهای بزرگ را که هر کدام بخشی از فرهنگ ملت است در بافتهای تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و سیاسیشان بخواند و جزئیات و دقایق آنها را بفهمد. چنین فهمی حاصل مجموعهای از دانش و مهارت است که در کمتر رشتهای از رشتههای علوم انسانی به دانشجو آموخته میشود. در بیشتر رشتههای دانشگاهی دانشجو تنها یکی از این دانشها را میتواند بیاموزد. خواندن ادبیات فارسی دسترسی به آگاهی و دانش دربارۀ ادوار مختلف تمدن در قلمرو زبان فارسی در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان، پاکستان، هندوستان (قرون 15 تا 19 میلادی) و ترکیه را برای دانشجویان فراهم میآورد. دانشجویان را ترغیب میکند تا به جهان مکتوب، واکنشهای تخیلی، فکری و مستقل نشان دهند. چنین مهارتهایی در شمار ضرورتهای مهم برای یک اندیشمند علوم انسانی است که جای خالیاش در بسیاری از رشتههای علوم انسانی ایران محسوس است.
درآمدی بر ادبیاتشناسی. (راهنمای اصول آموزش و پژوهش در ادبیات فارسی)، دکتر محمود فتوحی رودمعجنی، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی (صص 71-78).