- ب ب +

سبک در کلیله‌ و دمنه

 به گفته چمبرز «سبک نویسنده، فرضیه‌های او را درباره توانایی خواننده نهفته برای حل مسئله‌های مربوط به زبان و نحو، آشکار می‌کند» (چمبرز، ‌۱۳۸۷: ۱۳۴). توانایی خواننده نهفته از نگاه نویسنده کلیله‌ودمنه و مترجم آن،‌ با توانایی کودک امروزی بسیار متفاوت است و از هم فاصله دارد. دشواری و نامأنوس‌بودن واژه‌ها و طولانی‌بودن جمله‌ها نخستین و آشکارترین دلیل نیاز این متن به بازنویسی است تا با ساده‌کردن زبان، متنی دریافتنی برای مخاطب کم‌سال و حتی بزرگ‌سال فراهم آید. پرسش‌هایی که در سبک به لحن و صدای متن،‌ واژه و جمله مربوط می‌شود در متن کلیله‌ودمنه پاسخی از پیش ‌مشخص دارد. بنابراین بررسی این جنبه از سبک در کلیله‌ودمنه ما را به شناخت کودکی که خواننده نهفته در این متن باشد، نمی‌رساند. ازاین‌رو‌ سبک در کلیله‌ودمنه بیشتربا تکیه بر پرسش‌هایی درباره پیرنگ بررسی شد:
 
ـ پیرنگ (روابط علّی و معلولی روایت) و شیوه چینش عناصر داستان چگونه است؟ پیرنگ ساده و خطی یا پیچیده و دشوار است؟
 
ـ شخصیت‌پردازی داستان‌ها چگونه است؟ آیا شخصیت‌ها برای کودکان شناختنی و فهمیدنی هستند یا شخصیت‌هایی دور از ذهن و دیریابند؟
 
ـ آیا سبک روایت داستان‌ها مخاطب کودک را جذب می‌کند؟
 
ـ آیا درون‌مایه داستان‌ها برای کودک جذاب و دریافتنی است؟
 
پیرنگ داستان‌ها و حکایت‌های کلیله‌ودمنه سادهو خطی است و توالی زمانی در آنها رعایت شده است.تنها در دو داستان «دوستی ...» و «بوف و زاغ» یک نابه‌هنگامی در ترتیب روایت دیده می‌شود. روابط علّی و معلولی از زبان راوی یا شخصیت‌ها بیان شده و از این نظر، پیرنگی استوار و روشن شکل گرفته است. گره‌افکنی، کشمکش، نقطه اوج و گره‌گشایی در داستان‌ها و حکایت‌ها برای کودک باورپذیر و دریافتنی است. این بدان معنی نیست که وقایع باید در چارچوب باورهای عقلانی باشد بلکه نویسنده توانا عجیب‌ترین رخ‌دادها را برای مخاطب،‌ واقعی جلوه می‌دهد. در داستان‌ها و حکایت‌های کلیله‌ودمنه، زمان و چگونگی وقوع حوادث (معمولاً هریک از وقایع به‌گونه‌ای منطقی، زمینه‌ساز وقوع رخدادی دیگر است) و شیوه پشت سر گذاشتن آنها ازسوی شخصیت‌ها می‌تواند برای کودک پذیرفتنی و باورکردنی باشد؛ به شرط اینکه واژه‌ها و اصطلاحات و عبارت‌های دیریاب تغییر کند و متناسب با کودک شود. در پیرنگ داستان‌ها و حکایت‌های این اثر،‌ چیدمان رخ‌دادها، نظم زمانی و شخصیت‌پردازی ساده به خواننده آزادی و تمرکز لازم را برای توجه بیشتر به مفاهیم و مضمون‌های اصلی روایت می‌دهد.
 
گفتنی دیگر در پیوند با پیرنگ در داستان‌های کلیله‌ودمنه،‌ پلات یا بهانه برای روایت است. در بعضی از داستان‌ها برای روایت، پلاتی خاص ایجاد می‌شود تا بهانه‌ای برای روایت باشد؛ مثلاً در شروع داستان بوف کور، راوی روایت را به‌بهانه اینکه برای سایه‌اش می‌گوید آغاز می‌کند و یا در بعضی از داستان‌ها، داستان به‌بهانه نامه‌نوشتن به شخصی فرضی آغاز می‌شود ... . هدف از ایجاد پلات روایت معمولاً این است که حقیقت‌مانندی برای روایت ایجاد شود یا آنکه روایت هرچه بیشتر با موازین حقیقت‌مانند منطبق گردد (خسروی، ۱۳۸۸: ۶۷).
 
داستان‌های کلیله‌ودمنه همگی به درخواست رای هند از برهمن بیان می‌شود. اینکه داستانی به درخواست کسی روایت شود، حقیقت‌مانندیِ ویژه‌ای برای کودک ایجاد می‌کند؛ چون معمولاً کودکانْ خود برای شنیدن داستان، آن را درخواست می‌کنند. ایجاد چنین پلاتی در یک داستان، نشان‌دهنده توجه نویسنده به خواسته‌های کودکانه است که احساس ارتباطی صمیمی اما کنترل‌شده ازسوی بزرگ‌سال را میان خود دوم او و خواننده کودک نهفته‌اش بنا می‌نهد.
 
در تحلیل سبک در کلیله‌ودمنه باید به جنبه‌های فانتزی‌گونه نیز اشاره کرد که یکی از آنها ساختار داستان‌ در داستان است. این ساختار در داستان‌های کلیله‌ودمنه از ویژگی‌هایی است که آنها را به داستان‌های فانتزی شبیه می‌کند. وجود حکایت‌های فرعی در داستان‌های اصلی، ساختار داستان در داستان به آنها بخشیده است که جنبه تمرکززدایانه آنها را نیز تقویت می‌کند. بخشی از جنبه‌های فانتزی‌گونه در کلیله‌ودمنه به شخصیت‌پردازی و بخشی به درون‌مایه وابسته است. در بیشتر داستان‌ها و حکایت‌های کلیله‌ودمنه فقط شخصیت‌های حیوانی وجود دارد. در بعضی از آنها تنها شخصیت‌های انسانی نقش دارد و در بعضی دیگر هر دو گونه یافت می‌شود. در هر صورت، بیشتر شخصیت‌ها برای کودک شناخته‌شده هستند؛ اما شخصیت‌هایی مانند زاهد، وکیل دریا، سیمرغ و ... ممکن است برای کودک دور از ذهن و دیریاب باشد. ازسوی دیگر، در بیشتر داستان‌ها و حکایت‌های کلیله‌ودمنه که حیوانات نقش اصلی را بر عهده دارند، آنها نیز مانند انسان‌ها شخصیت‌پردازی شده‌اند. انتخاب حیوانات برای شخصیت‌پردازی در این داستان‌ها آنها را به فانتزی جانوری شبیه می‌کند که از گونه‌های فانتزی محبوب کودکان است. درون‌مایه بیشتر داستان‌ها و حکایت‌ها اخلاقی و مفاهیمی است (مانند دوستی) که برای کودک دشوار نیست؛ اما داستان‌ها و حکایت‌هایی نیز هست که درون‌مایه آنها با باورها و مفاهیم اعتقادی پیوند دارد؛ مانند داستان «شاهزاده و یاران او» یا حکایت «مردی که جفتی طوطی خرید و آزاد کرد» و یا درون‌مایه داستان «زاهد و مهمان او» که به درک درست تفاوت میان نوجویی و آموختن مهارت‌های تازه با پرهیز از کاری که موافق اصل فرد نیست، نیاز دارد. امتیاز دیگر درون‌مایه‌های اخلاقی در داستان‌ها و حکایت‌ها برای تبدیل‌شدن به داستان کودک،‌ تقویت جنبه فانتزی‌گونه آنهاست. «درون‌مایه‌های فانتزی بیشتر رنگ اخلاقی دارند. بدین ‌صورت که در نخستین فانتزی‌ها پیوندی نزدیک میان خیال‌پردازی و هدف‌های اخلاقی برای خوانندگان نوپا ایجاد شد؛‌ روشی که تا امروز هم در برخی از آثار ادامه یافت؛‌ تا اینکه درون‌مایه اخلاقی به یکی از بخش‌های اصلی در این ژانر تبدیل شد» (پورخالقی و جلالی، ۱۳۸۹: ۶۷). در سخنان راوی و شخصیت‌ها آموزه‌های ارزشمند اخلاقی جای گرفته است و از نخستین دلایل و حتی شاید اصلی‌ترین دلیل انتخاب داستان‌های کلیله‌ودمنه برای کودکان همین ویژگی بوده‌ است. در فانتزی‌ها به مرگ و زندگی نیز پرداخته شده است. در بعضی از داستان‌های کلیله‌ودمنه مانند «شیر و گاو»، «بوف و زاغ»، «زاهد و راسو» و ... مفهوم مرگ وجود دارد و در بعضی از داستان‌ها مانند «دوستی ...» و «بوزینه و باخه» به‌ خطر افتادن زندگی به مرگ نمی‌انجامد؛ بلکه موجب ایجاد نقطه بحران می‌شود. نشان‌دادن مرگ هدف اصلی نویسنده نیست؛ بلکه نویسنده درپی نمایش تلاشی برای زنده‌ماندن است.
 
سبک روایت در داستان‌ها و در بیشتر حکایت‌های کلیله‌ودمنه ترکیبی از دو شیوه روایتی‌توصیفی و نمایشی‌عینی است. توصیف مستقیمْ خواننده را برای تصور و درک موقعیت و اشخاص داستان یاری می‌دهد. روایت به‌تدریج شیوه نمایشی و عینی پیش می‌گیرد و خواننده به‌جای خواندن توضیحات راوی، با گفت‌وگوی مستقیم شخصیت‌ها روبه‌رو می‌شود و در مقام خواننده‌ای فعّال و پویا قرار می‌گیرد که باید برای فهم داستان و برقراری ارتباط با رویدادها بکوشد. خواننده باید گفت‌وگوی مستقیم شخصیت‌ها را دنبال و تفسیر کند و در جهان داستان با اتّکای مضاعف بر فهم و توانایی تحلیل خود پیش رود. بخش گسترده‌ای از داستان‌ها، به گفت‌وگوی میان شخصیت‌های اصلی اختصاص دارد که هم شناخت مخاطب از آنها را تأمین می‌کند هم پیش‌برنده پیرنگ داستان است.
 
فرزانه معینی و سعید حسام‌پور - خوانندة نهفته؛ معیاری برای انتخاب متن در بازنویسی (بررسی خوانندة نهفته در کلیله‌ و دمنه براساس نظریة ایدن چمبرز)