دربارۀ واژۀ مکرمه / مکرومه
در فرهنگ بزرگ سخن (حسن انوری ۱۳۸۱) معنی واژۀ مکرمه اینگونه ذکر شدهاست: «نوعی کاردستی به شکل تور ضخیم یا ریشهدار که از بافتن الیاف ضخیم، نخهای ابریشمی یا باریکههای چرم و جیر به شکلهای هندسی درست میشود». در این فرهنگ ریشۀ واژه تشخیص داده نشده و در قلاب ریشهشناسی نشانۀ پرسش آمدهاست. تلفظ واژه نیز makrome ضبط شده و مکرومه با تلفظ makrume به مکرمه ارجاع داده شدهاست. همچنین، معنی مکرمهبافی بهصورت «عمل بافتن مکرمه» آمدهاست.
این واژه در فرهنگ فارسی (محمد معین ۱۳۴۲ـ۱۳۴۷) و لغتنامه (علیاکبر دهخدا و همکاران ۱۳۷۷) و فرهنگ فارسی عامیانه (ابوالحسن نجفی ۱۳۷۸) مدخل نشدهاست.
مکرمه برگرفته از واژۀ فرانسوی macramé است. در فرهنگ فرانسوی لاروس آمدهاست که macramé برگرفته از واژۀ عربیِ mahlowdotrama است. این آوانوشت نادرست است و منظور mah[low dot]rama بوده، یعنی mahrama با یک نقطه در زیر h (تذکر منوچهر فروزنده فرد). وجود چنین خطای فاحشی در این فرهنگ بسیار عجیب است. با استناد به فرهنگ انگلیسی آکسفورد، واژۀ macramé با همین املا در میانۀ سدۀ نوزدهم از زبان فرانسوی به انگلیسی وارد شده و واژۀ فرانسوی نیز برگرفته از واژۀ ترکی makrama «رومیزی؛ حوله» است و makrama نیز از واژۀ عربیِ miqrama [= مقرمة] «روتختی» گرفته شدهاست. در فرهنگ آمریکن هریتیج آمده که واژۀ فرانسوی بهواسطۀ واژۀ ایتالیاییِ macramè وارد انگلیسی شدهاست.
در فرهنگهای ترکی واژههای makrama و mahrama مدخل شده. در فرهنگ دانشنامهایِ [ترکی] عثمانی ـ ترکی [استانبولی] (Devellioğlu 1963) این واژۀ ترکی با املای مقرمه و در معنی poştemal «لُنگ» ضبط شدهاست. در ویراست هفتمِ فرهنگ ترکی (Canpolat 1983) نیز به عربی بودن mahrama اشاره شدهاست و معنی آن را چنین نوشتهاند: «پارچۀ گلدوزیشدهای که در برخی جاها زنان هنگام بیرون رفتن روی لباس خود میپوشند».
مِقرَمه در فارسی نیز بهکار رفته و در فرهنگ بزرگ سخن معنی آن چنین ضبط شدهاست: «پارچۀ منقش که برروی فرش یا بستر میکشیدند یا بر سر میکردند».
نکتۀ پایانی اینکه در فرهنگ فارسی (غلامحسین صدریافشار و نسرین و نسترن حَکَمی ۱۳۹۶) تلفظ مکرمه به دو صورت makrome و makrame ضبط شدهاست. روشن است که تلفظ makrame به تلفظ این واژه در زبانهای یادشده نزدیکتر است و بهتر بود در فرهنگ بزرگ سخن این تلفظ نیز ضبط میشد.
منابع:
Canpolat, Mustafa ve diğerleri (1983), Türkçe Sözlük, Ankara, turk tarih kurumu basimevi.
Devellioğlu, Ferit (1963), Osmanlica - Turkçe Ansiklopedik Lûg̱at, Ankara.
Oxford Dictionary of English (2005), Second Edition, Revised, UK, Oxford University Press.
The American Heritage Dictionary of the English Language (1992), Third Edition, Houghton Mifflin Company.
فرهاد قربانزاده